old love پارت 15

𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 · 1402/07/27 19:27 · خواندن 2 دقیقه

حیحی گشادیم باز شده درسم ندارم الان می تونم زیاد بنویسم 

لایکاتون خوبه ولی کامنتاتون کمه چرا؟ 

لایک و کامنت بیشتر : پارت زیاد تر و زودتر پارت دادن 

 

 

 

 

آدرین کمر مرینت رو بغل می کنه و مثل یک بچه بلند گریه می کنه 

مرینت موهای آدرین رو نوازش می کنه، صورت آدرین رو بین دستاش می گیره و صورتشو سمت خودش میاره 

آدرین با چشمای خیس به مرینت نگاه می کنه

 

مرینت لباشو به سمت لبای آدرین می بره و لباشو محکم روی لبای آدرین می زاره و بعد لبای آدرین رو مک می زنه

مرینت دوباره آدرین رو بوسید بدون هیچ خجالتی ، مرینت لباشو از لبای آدرین جدا می کنه 

 

و با صدای بلند و خنده بهش میگه :

« عاشقتم »

 

(حیحی شما که هرچی من میگم رو نباید باور کنید مرینت بین این دو ماه عاشق آدرین میشه فقط پارت قبل می خواستم اذیتتون کنم) 

 

چشمای آدرین از خوشحالی برق می زنه و لبخند می زنه 

ولی بعد از چند ثانیه لبخندش محو میشه و با ناراحتی میگه :

« داری الکی میگی دوستم نداری اگه داشتی بهم نمی گفتی

که احساسی بهم نداری »

 

مرینت دوباره به آدرین میخنده و میگه :

« می خواستم اذیتت کنم وگرنه کی کسی که عاشقش نیست رو همش میبوسه می کنه؟ »

 

آدرین خوشحال میشه و شروع به بوسیدن صورت مرینت می کنه و میگه :

« یعنی الان عاشقمی؟ دوستم داری؟ یعنی الان قبول کردی که رلم بشی؟ »

 

مرینت « آره می خوام با تو باشم » 

آدرین دست مرینت رو می گیره و با گونه های سرخ میگه 

« امم زنم میشی؟ » 

( خاک تو سر فقط ۱۶ سالته ها ) 

مرینت « نه » 

آدرین « چرا؟ اصلا قهرم » 

مرینت « چون هنوز سنمون کمه بعدشم قهر باش به درک منم میرم پیش جک » 

آدرین « چی نرو عه مگه الکیه بزارم بری؟ »

مرینت « ولی خودت گفتی که باهام قهری » 

آدرین « شوخی کردم »

 

چند ثانیه هیچ کدوم چیزی نگفتن که آدرین گفت

« میشه وقتی بزرگتر شدیم زنم بشی؟ »

مرینت « نمی دونم بستگی به خودت داره اگه باهام خوب باشی باشه قبوله »

 

اسپویل : شاید مرینت از یه بدبختی حامله شد 🗿

فقط ۵ هزار تا می خوام که تجربم الماس شه میشه لایک و کامنتاتونو بیشتر کنید؟ 😔🥺