❣️عشق جادویی ❣️p10«اخر»
سلام
این پارت آخر ولی ناراحت نباشید این داستان ۴ فصل ۱۰ پارتی داره
خب برین ادامه
مرینت: یا شاید
در همان لحظه لوکا وارد اتاق میشود
لوکا: یا شاید میخوام مجبورت کنم با من ازدواج کنی
آگاتا: ولی من تو ازدواج کردیم
لوکا: خب خیلی راحته طلاقت میدم
آگاتا: ولی
لوکا: ولی نداره همین که گفتم
مرینت: بس کنید نه قرار من با کسی ازدواج کنم نه قراره کسی از کسی جدا بشه
لوکا: اگه با من ازدواج نکنی هم اون پسره کله موزی رو میکشم بعد قدرتتو میگیرم و پدر مادرتو به سیاهچال میندازم بعد هم میشم پادشاه این سرزمین و مردم تو مجبور میکنم برام کار کنند
مرینت: خیلی خنگی توی این نامه نوشته وارث تاج و تخت تو که وارث تاج و تخت نیستی
لوکا: دوست داری وصیتنامه پدربزرگ را بخونی
مرینت: اون وقت چرا؟
لوکا: بخونی می فهمی
مرینت: باشه
وصیت نامه:
من رونالد دوپن چنگ پادشاه سرزمین ماه وصیت میکنم که دو نوه ام یعنی مرینت و لوکا با هم ازدواج کنند و این سرزمین را اداره کنند در غیر این صورت این سرزمبن متعلق به *فرزند برادرم ادرین شاهزاده ی خورشید است.
پایان
مرینت: این غیر ممکنه مگه پدر بزرگ پدرتو از قصر بیرون نکرد؟
لوکا: نمیدونن ولی طبق وصیت پدر بزرگ تو باید با من ازدواج کنی
مرینت: عمرا
لوکا: یعنی می خوای این سر زمین بدون ملکه یا پادشاه بمونه؟
مرینت: بدون ملکه یا پادشاه نمیمونه چون دوتاشو داره
لوکا: اون و کی و کی
مرینت: من و ادرین رسما به عنوان ملکه و پادشاه تاجگذاری کردیم
لوکا: قبول نیست چون ادرین خودش وارث سلطنت سرزمین خورشیده
مرینت: اون وقت دلیل قانونیی هم داری که قبول نیست؟
لوکا: وقتی من هستم اون چرا پادشاه باشه
مرینت: من با تو ازدواج نمی کنم
لوکا: مطمئنی
مرینت: اره
در همان لحظه لوکا بشکن میزنه و یه مرد ادرین رو با دهن و دست و پای بسته و صورت زخمی میاره توی اتاق
لوکا: اگه میخای ازادش کنم باید باهام ازدواج کنی
مرینت: ادرین😭
لوکا: یا شاید میخای جسدش رو تحویل بگیری؟
مرینت: نه نه ازادش کنید قوبول باهات ازدواج میکنم
در همان لحظه بیهون میشه و دخترا که تا ان لحظه ترسیده بون مرینت رو میگیرن که نیوفته و الیا به طرف اتاق سابین می دوه «سابین خاله ی الیا است»
مکالمه ی الیا و سابین:
الیا: خاله!
سابین: چیه چی شده چرا انقدر ترسیدی؟
الیا: مرینت!
سابین: مرینت چی؟
الیا: خاله بیایید دنبالم
سابین: باشه
وقتی سابین مرینت و ادرینو تو اون حال می بینه شوکه میشه و به طرف مرینت می دوه....
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
* بچها طعجب نکنید که چرا مرینت به لوکا نگفت که به ادرین ازدواج کرده پس ملکه است چون لوکا اون جارو پاک کرده که مرینت نفهمه
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
خب برای فصل بعدی
لایک:30
کامنت: 80
خداحافظ تا فصل بعد
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺