قمارعشق S2p13
برو ادامه...
راستی من پارت قبل گفتم که هر سوالی داشتید رو ازم بپرسید چرا هیچکس چیزی نگفت
آدرین
الان نزدیک به یک هفته هست که اومدیم مارسی از دیروز فکرم بد جور درگیر این قضیه آدریانا رو به مرینت بگم یا نه من سر این موضوع دعوای مفصلی کردم نمیدونم باید چیکار کنم
فلش بگ به دوروزه قبل
گاگامی : با قرص خواب خوابیده حالا حالا ها بیدار نمیشه
آدرین : چی شده کی بیدار نمیشه...
امیلی : چیزی نیست در مورد مرینت
آدرین : چرا مگه چی شده
امیلی : باید در مورد موضوع اینکه واقعیت اینکه قبل از مرینت عاشق کسی بودی
سارا : راست میگه باید بهش بگی شما نزدیک به دوسال ازدواج کردین چرا بهش نمیگی اون باید بدونه قبل از مرینت عاشق یکی دیگه بودی
آدرین : نه الان زوده
جک : کی بچه دار شین ...
گابریل : اگه تو بهش نمیگی با بهش میگم
آدرین
با گفتن اینکه ما بهش میگم چشمم چهار تا شد زبونم بند اومده بود
آنا : حق با پدرت اگه نمیگی ما بهش میگم
آدرین با بغض : نه نه لطفاً نباید بدونه
آنا : اما .....
که آدرین از اونجا میریم
آدرین
آروم در اتاق باز میکنم با اینکه فرق نمیکنه که محکم باز کنم یا آروم میر روی تخت تن نسبتاً لاغر شو توی دستام جا میدم و آروم گریه میکنم
پایان فلش بگ
آدرین
با صدای مرینت به خودم اومدم
مرینت : کجاییییییی آدرین
آدرین : جانم جانم چی
مرینت : عاشقی
آدرین : آره
مرینت : عاشق کی
آدرین : یه دختر مو بلوند سفید لبای قرمز
مرینت : خا دیگه چی
آدرین : دیگه هیچی سلامتی
مرینت : امشب وقتی که روی زمین میخوابی میفمی
آدرین که مثلاً بغض کرده : نه میخوام پیش تو بخوابم
مرینت : نه حق ندارییی .... اصلا با من حرف نزن
مرینت
نمیدوم چرا ولی از اون شبی که گاگامی یه چیزی توی آب پرتقال ام ریخته سرم درد میکنه و اینکه آدرین رفتارش عوض شده همش توی فکره یا وقتی دارم با خاله اینا چای میخورم میاد بین ما میشینه این دو روز چقدر آدم میتونه تعغیر کنه نگرانم دوست دارم با مامان امیلی در میان بگذارم ولی نمیشه چون آدرین همیشه با منه
دو روز بعد
مرینت
یکه دو روزه که با آدرین مثلاً قهرم
آدرین : غذا حاظره خانم قهرروو
مرینت : شنیدم الان میان ایشششش
موقع غذا خوردن
سارا : بریم کنار صخره الان این موقع سال خیلی قشنگه یه غار قشنگه دار
امیلی : راست میگی بریم
گاگامی : من موافقم
گابریل : منم مجبورم چون هر جا زنم بره منم میام
جک : یه چیزه که چند روز که توی سرم میچرخه
آنا : چی شده چی
جک : یه جای هست که وقتی بچه بودیم با دوست دوران کودکیم میرفتیم بازی میکردیم نمیدونم چی کجاست
مرینت : حتماً پیدا میکند ... واینکه من نمیتونم بیا
آدرین : چرا
مرینت : خستممممممم
آدرین : منم میمونم
مرینت : نخیر شما میرین دوست دارم که تنها بمونم کتاب های کتابخانه رو بخونم
امیلی : راست میگه بزار بمونه
آدرین : باشه بمون
وقتی که غذا خوردن و رفتن
مرینت
یه اتاق توی این خونه هست که همیشه درش بسته بود تصمیم گرفتم که درش رو بسته باز کنم
بعد از وارد شدن به اتاق
مرینت
این کی با آدرین ... یه عکسه که پشتش نوشته
«عشق من آدرین
از طرف آدرینا»
آدریانا کی سریع با گوشی اسم آدریانا رو سرچ میکنه
بعد چند ثانیه
آدریانا .... (فامیلش یه چیزی بزارید) ایشون دختر سرمایه گذاری شرکت طراحی مد آگراست خواهر گاگامی کسی که دو دوره مسابقات جهانی شمشیر زنی و نامزد آدرین آگراست
یعنی این آدرین قبل من عاشق یکی دیگه بود
صدای چی خدمتکار ها باید برم
سریع اون عکسه رو گذاشتم توی جیبم وسایل رو جمع کردم در اتاق رو بستم و وارد کتابخانه شدم و نشستم و یه کتاب رو برداشتم که یهو یه در باز شد
آروم رفتم توش که یهو افتادم و یه جیغ بلند کشیدم
چشمم رو باز کردم دیدم آدرین و بقیه هستند
آدرین : مرینت اینجا چیکار می کنی
مرینت: افتادم اینجا نمیدونم چرا
جک : فهمیدم ...
مرینت : فعلا من فهمیدم
آدرین : چی شده چی رو فهمیدی
مرینت عکس رو بیرون میاره : میگه این کیه آدرین
آدرین : این آدریانا ست
و همه چیز رو میگه
سکوت ترسناکی در غار حاکم میشه
مرینت : با ور نمیکنم نه نه نه
گاگامی : ما میخواستیم بهت بگیم ولی آدرین بهمون میگه زوده
آدرین : مرینت گوش کن
مرینت با داد : مرینت چی منو یکساله که به بازی گرفتی یک ساله منو از مادر دور کردی نه میزاری زنگ بزنم از دیدنش منع شدم مثل برده نگه داشتی بعد میگی گوش کنم تو گوش کن که زندگی من بخاطر یه قمار الکی به باد رفت میفهمی
همه با تعجب
امیلی : بازی چه بازی
مرینت : قمارررر
سارا : آدرین چیکار کردی
آدرین : من بعداز مرگ آدریانا این کار رو کردم حالم خوب نبود یکی از دوستام منو معرفی کرد و اولش قبول نکردم ولی بعد از بازی کردن این کار کردم تا اینکه یکی دوسال پیش با مامان مرینت آشنا شدم و تصمیم گرفتم که باهاش قمار کنم و شرط ..... بقیه که خودتون میدونید
آدرین ادامه داد : من دوست نداشتم با خانواده آدامز وصلت کنیم
که یهو
لب
لایلا : آدامز چی
(سوپرایز عشقتون رو آوردم تاداااا و یکی دیگه هم هست 😶😑)
آدرین : تو اینجا چیکار می کنی هان اینا کین
لایلا : من اینجا چیکار می کنم بخاطر تو
فلیکس : این صلیته خانم اینجا چیکار می کنی
لایلا : بنده کلی نقشه کشیدم همراه آقای دوپن چنگ
مرینت : دوپن چنگ تام دوپن چنگ
لایلا : نهههه .... آره
مرینت با هیجان : کجاست هان کجاست
لایلا : الان میاد
تام : پیدا شون کردی
لایلا : آره ولی یکی اسمت رو میدونه
تام : کی
لایلا : اونی که اونجا ست
مرینت : بابا منم مرینت دوپن چنگ
تام : مرینت .... مرینت کوچولوی من
مرینت : آره منم بابا لطفاً بگو ولم کنند
تام : راست میگه ولش کن
لایلا : باشه
تام : خیلی بزرگ شدی راستی داشت انقدر بزرگ شده .
مرینت : آره ... ولی مامان میگفت که تو از دنیا رفتی
تام : نه من بخاطر یه زن دیگه فرار کردم بخاطر یه یکی دیگه مادرت رو ول کردم
مرینت با گریه : چرا چرا
تام : چون جون شما در خطر بود
مرینت : یعنی چی
تام : از طرف اون زن تحدید شدم اگه با هاش نرم خانواده ام رو میکشه
مرینت : برای چی اینا رو گرفتی
تام یه لباس بیرون میاره : اینجا پر از ایناست میتونم با خواهر کوچکتر ت بیام پیش شما
لایلا : خانواده خوش بخت آگراست واه
مرینت یه نگاه به الماس میکنه و الماس رو میگیره و میدوه به طرف صخره میره جوری که اگه یه سانت برداره از دست میره
تام : بیخیال شو دخترم هم اون الماس و خودت آروم بیاین پیشم
آدرین : مرینت کوتا بیا لطفاً لطفاً
مرینت : مامان همش بهمون میگفت که بابات رفته اون دنیا راست میگفت با یه زن دیگه اومده بود اینجا راستی زنت همرات نیست یادم آهان نکنه ولت کرده هان
تام : بیخیال شو انو بده من
آدرین و کل خوانواده آگراست : مرینت ولش کن مرینت
که یهو مرینت رو با تیر میزنن
خو بسه دیگه هرچی تو مغزم بود بیرون ریختن همینه
آیا میخواهید بدانید مرینت زنده هست یا نه 70تا کامنت بزارید بخدا اگه آرتا بود میگفت 100تا کامنت میخوام اونم تازه دو هفته دیگه میزاشت تازه تا دل ما قشنگ تبخیر بشه
دوستون دارم ❤️😉