old love پارت 14
حیحی
این پارت برای کسی که فردا تولدشه
خودش می دونه کیه....♡
آدرین امیدوار منتظر جواب مرینت بود، منتظره جوابی که قراره خوشحالش کنه آدرین فقط یک پسر ۱۶ ساله احساسی بود
که مرینت عشق قدیمیش از وقتی که آدرین شش سالش بود قلب آدرینو مال خودش کرده بود
هیچ جوابی از مرینت نیومد داشت به درخواست آدرین فکر می کرد؟ یا دنبال بهونه ای برای رد کردن درخواست آدرین بود؟
آدرین امیدشو از دست داده بود چرا مرینت جوابشو
نمی داد؟
مرینت جوابی نمی داد چون هنوز عاشق آدرین نشده بود
مطمئن نبود که احساساتش نسبت به آدرین دوباره برگشته
و نمی دونست که می تونه با کسی که عاشقش نیست رل بزنه یا نه
مرینت خودشو از آدرین جدا کرد و با صدای آروم گفت
« آدرین من قبلا عاشقت بودم ولی الان..... احساسی بهت ندارم ، نمی دونم شاید داشته باشم مطمئن نیستم »
همین جمله از زبون مرینت کافی بود که قلب احساسیه آدرین بشکنه، همش این جمله مرینت تو ذهن آدرین تکرار می شد احساسی بهت ندارم..... احساسی بهت ندارم.... احساسی بهت ندارم...!
اشک های آدرین ریختن، با چشمای سبزش به مرینت نگاه می کرد و با چشماش به مرینت التماس می کرد که عاشقش بشه