Green eyes, the color of devil S2 P10
ادامه؟
یکشنبه ۱۲ دسامبر¹
رزومه رو خوندم،
نام: لنا رودز
سن:۲۴
ملیت: ژاپنی ، فرانسوی
پس برای همین موهاش تیره بود. بین فرانسوی ها بلوند زیاد پیدا میشه، اما موهای اون رو به قهوه ای میرفت، حدس میزدم در بچگی موهای روشن تر
ی داشته.. امروز روز اخری بود که تو بیمارستان میشدم پس الان مرخص میشدم، تماسای مرینتو جواب نداده بودم. در هم روش قفل بود و تو خونه حبسش کرده بودم. کتم رو روی شونم انداختم و وسایلم رو توی جیبش گذاشتم، بعد از اطلاع دادن به پرستار از بیمارستان بیرون زدم، یکم اطراف رو گشتم و بعد تاکسی ای گرفتم،
_ هتل لارنس، میتونم اینترنتی پرداخت کنم؟
_ بله مشکلی نیست
یه اتاق گرفتم و وارد شدم، تو خونه خودم راحتتر بودم، خودمو رو تخت انداختم، معدم درد میکرد و ضعف داشتم،
گوشیم زنگ میخورد، برگشتم و نگاهی انداختم.. مارینت بود.. دیگه خسته شده بودم.. تماس رو وصل کردم
_ بله؟
_ آ...آدرین
_ هوم؟
از پشت تلفن استرسش رو حس میکردم، توی صداش، ترکیبی از درد حس میکردم.. مثل وقتی که باهاش میخوابیدم و درد داشت، چند ثانیه ای سکوت کرد..
_ یه ادرس برات میفرستم.. ۵ عصر وقت داری؟
_ پیامک کن
قطع کردم، بنظرم چیز دیگه ای نمیخواست بگه.. حتی اگه میخواست بگه هم وقتی دیدمش میگفت.
تموم شد
۷۰ تا