Love is not a crim part 16

Elnaz Elnaz Elnaz · 1402/07/20 17:56 · خواندن 2 دقیقه

برای بعدی ۵۰ تا 

به پایگاه میرسیم و از ماشین پیاده میشم ، وارد پایگاه میشم و کفشم رو در میارم . کمی جلوتر میرم و به بقیه سلام میکنم . داشتم به طرف پله ها میرفتم که صدای بلند افتادن یه چیزی اومد که باعث شد از حرکت وایستم . به بقیه نگاه کردم که اونا داشتن بهم نگاه میکردن 

لوکا : مرینت اون چی بود از تو لباست افتاد 

مرینت : چی ؟ 

کمی فکر میکنم .... نکنه اسلحم افتاده باشه . به پایین نگاه میکنم برای اینکه بفهمم چی افتاده . وقتی دیدم چیه چشام اندازه چشمای موش کور شد . اسلحم افتاد . چند تا سایه بالاسر اسلحه میبینم . سرم رو بالا میارم برای اینکه ببینم سایه چی هست ، لوکا و آدرین بودن . دیدم آدرین خم میشه و اسلحه رو بر میداره . 

آدرین : مرینت این برای چی تو لباست بود ؟ 

مرینت : چیزه .... خب ..... بدش من اصلا ‌. 

خواستم اسلحه رو از دستش بگیرم که دستش رو برد عقب . 

آدرین : مرینت گفتم برای چی تو لباست بود 

لعنتی .... الان باید بهش چی بگم ؟ 

مرینت : دلیل خاصی نداره همینجوری بود .
حالا بدش به من دیگه .
آدرین : تو اصلا اسلحه رو از کجا آوردی ؟ 
فیلیکس : من اومدممم 
به فیلیکس نگاه میکنم که داشت کفش هاشو در میاورد ، وقتی در آورد به سمت ما اومد 
فیلیکس : چرا دور مرینت جمع شدین 
و به اسلحه در دست آدرین نگاه می‌کنه . 
فیلیکس :  اسلحه من دست شما چیکار می‌کنه بدش به من 
لوکا : اسلحه تو ؟ 
فیلیکس : اره اسلحه منه .... بده ؟ 
آدرین : ولی اینجا روش نوشته مرینت ، پس برای تو نیست 
لعنتی الان چجوری بگیرم از دستش
مرینت : آدرین اگه همه چیو بهت بگم بهم میدی ؟ 
آدرین : اره .... فقط بگو از کجا آوردی بهت میدم 
مرینت : من پلیس مخفیم 
آدرین و لوکا : چییی ؟ 
مرینت : گفتم که پلیس مخفیم .
آدرین : پس این اسلحه به خاطر همونه ؟ 
مرینت : اره ...‌ حالا میدیش به من ؟ 
لوکا اسلحه رو از دست آدرین میگیره 
لوکا : تا وقتی بهمون یاد ندی چجوری باید ازش استفاده کنیم بهت نمیدم 
تف به این شانس .... الان باید بهشون یاد بدم
مرینت : لوکا ... بده من دیگه اذیت نکن ، خطرناکه 
لوکا : نیست 
مرینت : الان اگه بهتون یاد بدم چجوری باید ازش استفاده کنین بهم می‌دین ؟ 
آدرین و فیلیکس و لوکا : اره می‌دیم 
نفسم رو بیرون دادم 
مرینت : بیاین بریم حیاط
وقتی وارد حیاط شدیم چند تا شیشه روی میز گذاشتم 
مرینت : اسلحه رو بده یاد بدم 
لوکا : بیا 

رو به روی میز وایمیستم
مرینت : خیل خب ببین .... اول باید به این حالت بگیری تو دستت و به این حالت وایستی بعدش باید نفست رو حبس کنی و نشونه بگیری ، وقتی کامل نشونه گرفتی انگشتت رو میزاری رو ماشه و فشار میدی
و یک تیر به شیشه میزنم . آدرین و فیلیکس سریع یاد گرفتن ولی یاد گرفتن لوکا خیلی طول کشید 
لوکا : درست شد ؟ 
مرینت : اره .... حالا اسلحه رو بده 
لوکا : بیا

مرینت : ممنون 

_________

لایک و کامنت فراموش نشه ❤️