Love is not a crim part 16
برای بعدی ۵۰ تا
به پایگاه میرسیم و از ماشین پیاده میشم ، وارد پایگاه میشم و کفشم رو در میارم . کمی جلوتر میرم و به بقیه سلام میکنم . داشتم به طرف پله ها میرفتم که صدای بلند افتادن یه چیزی اومد که باعث شد از حرکت وایستم . به بقیه نگاه کردم که اونا داشتن بهم نگاه میکردن
لوکا : مرینت اون چی بود از تو لباست افتاد
مرینت : چی ؟
کمی فکر میکنم .... نکنه اسلحم افتاده باشه . به پایین نگاه میکنم برای اینکه بفهمم چی افتاده . وقتی دیدم چیه چشام اندازه چشمای موش کور شد . اسلحم افتاد . چند تا سایه بالاسر اسلحه میبینم . سرم رو بالا میارم برای اینکه ببینم سایه چی هست ، لوکا و آدرین بودن . دیدم آدرین خم میشه و اسلحه رو بر میداره .
آدرین : مرینت این برای چی تو لباست بود ؟
مرینت : چیزه .... خب ..... بدش من اصلا .
خواستم اسلحه رو از دستش بگیرم که دستش رو برد عقب .
آدرین : مرینت گفتم برای چی تو لباست بود
لعنتی .... الان باید بهش چی بگم ؟
مرینت : دلیل خاصی نداره همینجوری بود .
حالا بدش به من دیگه .
آدرین : تو اصلا اسلحه رو از کجا آوردی ؟
فیلیکس : من اومدممم
به فیلیکس نگاه میکنم که داشت کفش هاشو در میاورد ، وقتی در آورد به سمت ما اومد
فیلیکس : چرا دور مرینت جمع شدین
و به اسلحه در دست آدرین نگاه میکنه .
فیلیکس : اسلحه من دست شما چیکار میکنه بدش به من
لوکا : اسلحه تو ؟
فیلیکس : اره اسلحه منه .... بده ؟
آدرین : ولی اینجا روش نوشته مرینت ، پس برای تو نیست
لعنتی الان چجوری بگیرم از دستش
مرینت : آدرین اگه همه چیو بهت بگم بهم میدی ؟
آدرین : اره .... فقط بگو از کجا آوردی بهت میدم
مرینت : من پلیس مخفیم
آدرین و لوکا : چییی ؟
مرینت : گفتم که پلیس مخفیم .
آدرین : پس این اسلحه به خاطر همونه ؟
مرینت : اره ... حالا میدیش به من ؟
لوکا اسلحه رو از دست آدرین میگیره
لوکا : تا وقتی بهمون یاد ندی چجوری باید ازش استفاده کنیم بهت نمیدم
تف به این شانس .... الان باید بهشون یاد بدم
مرینت : لوکا ... بده من دیگه اذیت نکن ، خطرناکه
لوکا : نیست
مرینت : الان اگه بهتون یاد بدم چجوری باید ازش استفاده کنین بهم میدین ؟
آدرین و فیلیکس و لوکا : اره میدیم
نفسم رو بیرون دادم
مرینت : بیاین بریم حیاط
وقتی وارد حیاط شدیم چند تا شیشه روی میز گذاشتم
مرینت : اسلحه رو بده یاد بدم
لوکا : بیا
رو به روی میز وایمیستم
مرینت : خیل خب ببین .... اول باید به این حالت بگیری تو دستت و به این حالت وایستی بعدش باید نفست رو حبس کنی و نشونه بگیری ، وقتی کامل نشونه گرفتی انگشتت رو میزاری رو ماشه و فشار میدی
و یک تیر به شیشه میزنم . آدرین و فیلیکس سریع یاد گرفتن ولی یاد گرفتن لوکا خیلی طول کشید
لوکا : درست شد ؟
مرینت : اره .... حالا اسلحه رو بده
لوکا : بیا
مرینت : ممنون
_________
لایک و کامنت فراموش نشه ❤️