وبلاگ لیدی باگ

بشتابید ادامه این پارت کوتاهه ببخشید 

ادرین ارام پله های سرد عمارت را طی کرد و از درب عمارت بیرون رفت دستی بر گل های باغ کشید و ارام از حیاط عمارت خارج شد او ارام به سوی مدرسه گام برداشت 

_____________:__________:___________:___________

ادرین ارام و سلانه سلانه پله های مدرسه را طی کرد و دستان مرمرگونش را به درب کلاس کوبید و وارد کلاس شد خانم بوستیه رو به ادرین کرد 《او سلام خودتو معرفی میکنی ؟》 ادرین ارام کنار خانم بوستیه ایستاد 《ادرین اگرست هستم و از اینکه در این کلاس قرار گرفته ام خوشحالم 》 تمام بچه ها رو به ادرین کردند و با حسی مملو از تعجب وحشت و شادی به ادرین نگاه میکردند ناگهان کلویی از جایش بلند شد و محکم ادرین را در اغوش کشید 《اخجونم داداشییییییییی》ادرین در جایش میخکوب شد و از اینکه خواهرش جلوی دانشاموزان او را در اغوش کشیده معذب شد 《لازم نیست اینجوری کنی کلویی 》همه بچه ها به سمت ادرین امدند الیا با لبخند به ادرین گفت 《سلام از دیدنت خوشحال..》کلویی بلند سخن الیا را قطع کرد 《داداشی این الیاست من و الیا بهترین دوستای مرینتیم 》ادرین با شنیدن نام معشوقه اش سرخ شد 《چی شده چرا مثل لبو سرخ شدی احتمالا به رفتار خواهرت عادت داری من که دارم همیشه اینقدر جیغ میزنه 》 ادرین لبخندی به الیا زد تمام بچه های کلاس به ادرین خوش امد گفتند 《سلام رفیق اسم من نینو عه خب میگم تو اهنگ گوش میدی 》ادرین رو به نینو کرد 《اممم نه زیاد》نینو با لبخند به ادرین گفت《ولی برعکس تو من خیلی پس بعد مورسه میریم کراعوکه تو یه ماه درستت میکنم 》ادرین با حسی مملو از تعجب به نینو نگاه میکرد 《با..شه 》

_________٪_________٪___________٪_________٪___

خب تموم شد ببخشید کتاه بود پارت بعد میزنین ادرین رو خورد میکنین و این کاور موقت نیست ابدیه و اینکه کاور با اسم فرق میکنه ولی خوبه حالا خوبه واقعا ؟ مرسیی از دیا جونم 

بای بای 💜💙