وبلاگ لیدی باگ

𝐏:𝟔

سلام. بابت تخیر خیلی ببخشید. ولی براتون میخوام جبران کنم ؛ این پارت و پارت بعدی شرط نداره..

خب بچه ها الان دلیل تخیر رو میگم

دلیل: من صبح میرم مدرسه و ظهر که میرسم خونه درسام رو مینویسم و ناهار میخورم و درس میخونم و زبانم رو تمرین میکنم و اگه وقت آزاد داشتم فیلم کره ای میبینم.

پس خیلی وقت ندارم.میخواستم رمز رو بردارم ولی برداشته نمیشد😭.

ولی جبران میکنم. امروز ۲ پارت از رمان رو میدم و شرط نمیزارم  و امروز کلی فعالیت میکنم😍.

لطفا بازم نویسنده مورد علاقه تون باشم😭😭😭

kagami (نمیدونم درست نوشتم یا نه)

صبح....(فردا صبح اونروزی که نینو خبر میده)

صبح بیدار شدم و به آشپز خونه رفتم یه کیک با نسکافه اماده کردم و به و اتاقم برگشتم. روی صندلی که لب پنجره بود نشستم و شروع به خوردن کردم.

بعد گوشیم رو چک کردم و پیام نینو رو دیدم.

بهد روی تخت دراز کشیدم و پیام رو خوندم.بعد از خوندن خیلی خوشحال شدم.چون از وقتی به پاریس اومدیم اومدیم دوستای پایه ای پیدا کردم. قبلا هیچ دوستی نداشتم و زندگیم کاملا خشک شده بود.

بعد تصور کردم یه لباس صورتی که با رز های بنفش تزئین شده بخرم و بپوشم.

رفتم پیش مادرم.

k: ام مادر دوستام یه پارتی گرفتن و منم دعوت کردن

m: ....

k: خب من یه لباس میخوام. میتونم برم خرید؟

m:تو یه لباس داری.

k:ولی اونو تو جشنواره فیلم پوشیدم!

m:به هر حال اونو تو جشن میپوشی یا نمیری الان هم برو اتاقت

k:چشم مادر

خیلی ناراحت شدم که باید اون لباسو میپوشیدم.

اشکال نداره

فردا صبح......

بیدار شدم و صبحانه خوردم رفتم و نقاشی کشیدم و بعد حاظر شدم و رفتم پارتی.......

برای دیدن لباس رویای کاگامی کلیک کنید.

برای دیدن لباس جشن کاگامی کلیک کنید.

خب این پارت هم تقدیم شما و با تشکر از کسانی که برای این پارت بهم فحش دادن.  لطفا محتوا رو ببینین.