نفرتی که تبدیل به عشق شد🌪🌈p4
.
مرینت. اینجاست
آدرین. آره تا تو بری داخل من ماشین پارک کنم بیام
مرینت. نه.نه منتظرت میمونم
آدرین. خیلی خب
.......
آدرین. خب اینجا خونه منو فیلیکس هست
مرینت. پدر مادرت چی
آدرین. جدا زندگی میکنیم از هم
مرینت. من اشتعا ندارم میرم بخوابم اتاقم کجاست
آدرین. باشه اتاقت روبه روی اون اتاق سفیده هست
مرینت. شب بخیر
آدرین. شب خوش
آدرین *
مرینت رفت بالا تو اتاق بعد منم تو اتاقم و لپتاپم رو گرفتم نشستم رو تخت درباره فراموشی موقت داخل گوگل سرچ کردم و رفتم داخل یکی از سایت که دیدم نوشه وقتی میخوان بخوابن همش اتفاقات خیلی ناراحت کننده بچگی تا حالا بود که یهو یکی در زد لپتاپ رو جمع کردم
تق تق تق
آدرین. کیه
مرینت. میشه بیام تو
آدرین. مرینت تویی بیا تو
مرینت. بیدارت کردم
آدرین. نه خوابم نمیگرفت
مرینت. میترسم هروقت چشم هام رو میبندم یه پسر بچه رو میبینم که میره سمت خیابون بعد یه دختره که شبیه اونه میره هلش میده و پسره تصادف میکنه و یه دختره میاد به یه پسره که شبیه توعه فحش می داد و میگه تقصیر توعه
آدرین. خاطرات بد.
مرینت. چیزی گفتی
آدرین. نه چه کاری از دستم بر میاد
مرینت. میشه پیشت بخوابم
آدرین. مشکلی نیست
مرینت خودشو تو بغل آدرین جا کرد ولی آدرین استرس داش نکنه حافظش برگرده چون آدرین مرینت رو دوس داشت ولی نمیتونست اعترا کنه چون مرین ازش متنفر بود
فلش بک به ۱۵ سال پیش
مرینت پنج ساله. آدلین بیبین چی درست کردم
آدرین. خیلی قشنگه
ماری. کلدویی(کلویی دوقلوی لوکا)این چیه
کلویی. این کفشدوزک نماد آفرینش
ماری. چه گشنگه
مرینت. بچه لا(بچه ها) بیاین بازی دوتا گروه سه نفر تقسیم میشیم
من و داداشی آدلین باهم
ماری فیلیکش و کلودی هم باهم
لوکا. نه آدرین نباید باشه تو گروه ما
آدرین . من هستم چون دوس دارم با مرینت باشم
لوکا و آدرین دعواشون میشه و آدرین لوکا رو سمت خیابون هل میده و لوکا میوفته وسط خیابون لوکا تا اومد بلند بشه کلویی دوید سمتش و ماشین به سرعت میزنه به کلویی و کلویی با نفس های آخرش برادر عزیز تر از جانش یعنی لوکا رو تماشا میکنه و مرینت با سرعت میره سمت آدرین و هی میگه تقصیر توعه تو هلش دادی دیگه نمی بخشمت باعث مرگ خواهرم شدی....
_____________________________________________
اینم از این پارت