عشق پلاستیکی F2 P10
لایکا فقط یکی میخواست تا به شرط برسه اما من دادم دیگه چون حمایتاتون بالا بود به عنوان هدیه دادم😊😁
ولی واسه پارت بعد تا لایکا به 20 نرسه نمیدم😌
پس ای ناسپاس بلایک😁😑
مرینت +واییی خسته شدم دیگه چرا همشو تو تعریف میکنی!؟
ادرین+کجا من همشو تعریف کردم!!!
فیلیپ+داستان گذشته شما وتا هیچوقت برای من تکراری نمیشه☺️
مرینت+به هرحال نوبت منه بقیش رو تعریف کنم!
دنیس+بابا قبول کن مامان گفت اگر بابا نذاره من داستان رو تعریف کنم دیگه نمیزاره کیک بخوری!!!
آدرین+مامانت زورگوئه!!!
مرینت+خیله خوب میریم ادامشو تعریف کنیم.. سوالی هست؟
ادرین دستشو بالا برد+خانوم اجازه من اعتراض دارم!
مرینت+تو اصن در حق اعتراض نداری خوب دیگه پارازیت بسه بریم بقیه ماجرا....
*مرینت*
وقتی بهشون گفتم همه تو شک بودن.. البته به جز اریس چون بهش گفته بودم!
آلیس ته صبح بالا پایین میپرید..
با اینکه مطمئن بودم ادرین خیلی خوشحال میشه حتی نسبت به این شادی منم کم آوردم😅
در کل ذوقی که زد برام جالبی داشت!
رایا_دختر چرا زودتر نگفتی بهمون!!!
من_خودم امروز فهمیدم..
الیزابت_هنوز چنسیت مشخص نیست؟
من_نه تا 3ماهگی حداقل باید صبرکنیم..
ادرین_معلومه پسره دیگه...
من_اونوفت تو از کجا میدونی؟
آلیس_چرا پسره!
من_داداش دوست داری؟
آلیس_اره، میخوام یه جوری تربیتش کنم که مثل بقیه پرو و زورگو نشه!!
قیافه من و ادرین:😅👌
من_حالا اگر دختر بود چی؟
ادرین_نه پسره..
من_خوب شاید دختر باشه!!
آدرین_نه نیست..
حالا چه اصراری داره😑!!!
کیک رو قاچ کردیم و خوردیم، کلی هم بگو بخند کردیم..
و بالاخره... تا 20ثانیه دیگه سال نو میشد..
همه_10،
کریستا_9
من_8
فیلیپ_7
جیمی_6
اریس_5
میوکی_4
آلیس_3
آدرین_2
ولی هیچ کس 1رو نگفت همه به هم نگاه کردیم...
آدرین با خنده گفت_احتمالا این فسقلی 1رو گفت😂❤️
و به شکم من اشاره کرد... همه باهم گفتیم :سال نو مبارک!!
*****. ******. *****.
_خیلی خوش گذشت..
ادرین_قبول دارم،خیلی خوب بود!
به صندلی عقب نگاه کردم، آلیس خوابیده بود..
من_اتیش پاره خوابیده!
ادرین_چندماه دیگه یه آتیش پاره دیگه هم اضافه میشه!
من_فکر نمیکردم اینقدر خوشحال بشی..
ادرین_شوخی میکنی دیگه نه؟ دوباره اینو بگی ازت آدم برفی میسازم😂
من_باشه باشه ببخشید!
بخاطر یخبندون با سرعت کم میرفتیم..
من_خوب.. از اینا گذشته، اگر فکر میکنی قبول کردن این سفر آمریکا باعث ترفیع مقامت میشه قبولش کن!!
اولش ساکت بود و هیچی نمیگفت،وقتی رسیدیم پشت چراغ قرمز بهم نگاه کرد و گفت..
_خوب.. راستش همون اول پیشنهاد رو رد کردم..
من_چرا رد کردی؟
آدرین_نمیدونم، میخوام این تعطیلی رو پیشتون باشم.. هنوز دوماه دیگه تا بهتر مونده و تا اون موقع تازه واردا نمیان پس فشارهای کاری ما بعد از کریسمس خیلی بیشتر از قبله!
من_ولی اگر رد کنی احتمالا مقامت...
آدرین_هههه آره فک کنم تا الان توی تازه واردا گذاشته باشم!
من بلند گفتم_آدرین!!!!
_ههههه داد نزن بچه خوابه!... نگران نباش نمیتونه مقام رو کم کنه نه حداقل کسایی رو که عضو فرمانده های ارشد هستن!
من_امیدوارم همینطور باشه!
رسیدیم خونه، بالاخره بعداز 2روز برگشتم خونه..
در عقب رو باز کردم تا آلیس رو بغل کنم..
ادرین_خودم میبرمش!
رفتن تو خونه، برف دوباره شروع کرد به باریدن... با اینکه هوا خیلی سرد بود ولی عاشقش بودم..
رفتم توی خونه...
چون ماهی روز خونه نبودیم و بخاری ها خاموش بودند خونه خیلی سرد بود..
بخاری ها و شومینه رو روشن کردم،آدرین هم اومد طبقه پایین.
آدرین_هنوز ساعت 9اگر بیدار بشه تا صبح بیدار نگاهمون میداره!
با خنده حرفش رو تایید کردم..اب که جوش اومد نسکافه ریختم و هردو روی مبل روبروی شومینه نشستیم..
آدرین_راستی.. یه تشکر بهت بدهکارم!
من_به چه دلیل؟
ادرین_بخاطر تولد.. و.. باقی چیزا!
من_کم پیش میاد ازین حرفا بزنی!
آدرین_خوب لامصب وقتی میزنم نزن به روم دیگه😂!
....
من_میدونی.. هیچوقت فکر نمیکردم اینو بگم ولی، خیلی خوشحالم که قرار دادمون رو فسخ کردیم!
آدرین_اره .. کاملا باهات موافقم
زنگ در خورد...
من_ام کی میتونه باشه؟؟!
آدرین_من باز میکنم!
از سر فوضولی یکم سرک کشیدم.. یه خانوم و آقا بودن..
تاحالا ندیده بودمشون!!
آدرین_سلام.. بفرمایین!؟
مردی که پالتو چرم پوشیده بود گفت_ما..از طرف آقای چستر اومدیم.. ایشون حدود چهارسال پیش دخترشون رو به شما سپردن... وضعیت مالی ایشون الان خوبه و میتونن از پس دخترشون بر بیان؟
دستام شروع کرد به لرزیدن.... نمیتونم حسم رو توصیف کنم!
آدرین_ببخشید؟!.. دخترشون؟!!....
......
دنیس+وای الیس تو اونجا چیکار میکردی؟!!
آلیس+شنیدی که مامان چی گفت من اون لحظه خواب بودم😑
ادرین+اصن نمیتونی خوب تعریف کنی! 😐
من+تو خوبی!..
ادرین+از اونجایی که مامانتون خیلی سربه سر دوست داره ماهم غذا بهش نمیدیم!!
من+ای دیالوگ دزد!!
ادرین+حالا تو فرض کن دیالوگ دزدیدم.. بچه ها پیتزا امادس!
من+چییییی؟؟!! تو این مدت که من تعریف میکردم تو پیتزا درست میکردی!!!!
نیتن+نمیدونستم آشپزی بلدی!
آدرین+کجاشو دیدی نیتن جان من خیلی چیزا بلدم!
دنیس+آخ جووننن پیتزا!! بیا آبجی جونم بریم پیتزا بخوریم!
من+باشه بقیه ماجرا باشه برای بعدا😅💕
بدجایی تموم کردم مگه نه😁
#جای حساس😎
واسه ارت بعد...
20 لایک❤
45 کامنت💬