ازدواج اجباری #36 f²

Panis Panis Panis · 1402/06/31 18:15 · خواندن 1 دقیقه

https://romanland123.blogix.ir/post/38/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC-%D8%A7%D8%AC%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%8Cf-35

اول برید پارت قبل رو بخونید تازه گذاشتمش :) 

کامران تو حموم بود رفتم تو اتاقش و یه تیشرت سورمه ای پوما با شلوار لی سفید با کفشای اسپورت سسورمه ایش واسش گذاشتم -کامران؟ از تو حموم داد زد -هااااان؟ -واست لباس گذاشتم همونارو بپوش زودم بیا که 6 شد -باشه تا ایفون و زدن کامرانم ااماده اومد پایین بازشو به طرف گرفت منم دستم و دورش حلقه کردم بعد بستن درا رفتیم بیرون نوشین با خوشحالی پیاده شدو صورتمو بوسید بعدم دستمو کشید تو ماشین من و نوشین عقب نشسته بودیم اون دوتام جلو نوشین-واااای دختر چقده تو خوشگلی من که دخترم میخوام قورتت بدم چه برسه به کامران -حالا نکه تو خیلی زشتی ایشششششش نوشین-کامران امشب شام مهمون تویی -بله؟به چه مناسبت؟؟؟؟؟-به مناسبت عروسیت بدبخت کامران سرشو تکون داد وگفت -باشه فقط به خاطر علی بعد چند دقیقه که رسیدیم من و نوشین جلو میرفتیم کامران و علیم پشت سرما باهم حرف میزدن و میومدن نوشین و علی تیپ مشکی زده بودن اونام مثل ما با هم ست کرده بودن......