1(4)Magician of love
چرا همه چی این طوری چرا کسی نیست که من درک کنه کمک کن چون اون از من متنفر اون......☀️🌙
(این قسمت جادویی جهان در رنگ ها)
»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»
من:آدرین بیدار شو دبیرستان دیر میش⏰
آدرین:ها؟
من:بلخره بیدار شودی؟😑
آدرین:ساعت چند؟
من:۹:۳۰ هست.
آدرین:چی یک ربع مونده دیر می رسیم.
من:نترس وسایلت جم کون
آدرین:باشه ولی....
من:حرف نباشه رفیق
(از زبون آدرین)
وسایلم جم کردم رفت پیش ایدن دیدم یک جارو تو دست هست.
من:میخوای با جارو بریم 🤣
ایدن:اره با پرواز
من:چی جانم؟
ایدن:بپر بالا
سوار جارو شدم و یادم آمد که ایدن جادوگر هست پس مشکلی نیست.
جارو از زمین بلند و من خیلی ترسیدم که پرت شم پایین که ایدن دست گرفت.
بعد جارو با سرعت ۱۰۰ مایل بر ساعت حرکت
من:اااااا....😱
ایدن:آرام باش
بعد ایدن کنترل جارو از دست دادم همش تو شهر چرخیدیم.
من:ایدنننننننن
ایدن:وای اااااااا
بعد به سمت دبیرستان رفتیم و از تو پنجره وارد کلاس شدیم.
مرینت:😦😦😦
و کل بچه ها جز ملودی:😮😮😮😮😮😮😮😮
کلاً همه داشتن ما نگاه می کردن جز ملودی رفتم سمت ملودی و گفتم: سلام ملودی حالت خوبه؟
ملودی: اره
من:پس حالت خوبه
بعد رفتم نشستم کنار مرینت و منتظر خانم بوستی شدیم که بیاد.
اما یک دفعه.........
»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»
اون نگذاشت که بگم چرا این طوری شد حالم خوبه شب بخیر خواب های خوب ببینید بچه ها
مواظب نیمه دیگه من باشید اون.....☀️🌙