💙Blue eyes💙

𝓐𝓭𝓻𝓲𝓷𝓪 𝓐𝓭𝓻𝓲𝓷𝓪 𝓐𝓭𝓻𝓲𝓷𝓪 · 1402/06/30 16:09 · خواندن 3 دقیقه

F2 P8

هعی . . . میخام گریه کنم 😔 تف توم راستی یه عزیزی گف شرط نذاشتی پارت بعدو زود بده پس ازین به بعد شرط میذارم 

50 کامنت 30 لایک 🤡

آدرین ♡

نمیدونستم کجا برم تو شهری که نمیشناختم گم شده بودم انقدر مست و گیج بودم نمیدونستم کدوم کشور اومدم تو فرودگاه بدون هیچ کیف و وسیله ای وایساده بودم 

سه ماه پیش&

از مرینت خبری نبود شب و روز تو کلانتری بودم آلیا و کلویی هم که همش گریه میکردن همه ناراحت بودن من مثل سنگ شده بودم و قسم خوردم تا مرینت رو پیدا نکنم لبخند هم نمیزنم هر روز فقط میرفتم مدرسه که ببینم مرینت اومده یا نه امروز موقع زنگ تفریح لایلا با عشوه اومد سمتم بلند شدم که برم

L: هی! من از مرینت خبر دارم!

وایسادم: چی؟ 

L: گفتم که از مرینت خبر دارم 

سریع رفتم سمتش بقیه بچه ها هم دورمون جمع شدن 

ad: چ چه خبری!؟ بگو! 

ناخونشو رو گلوم گذاشت

L: در ازاش، یه چیزی میخوام 

ad: هر چی باشه قبوله 

L: باید با من ازدواج کنی 

ad: چیییی!؟ 

k: برو گمشو لایلا خودمون پیداش میکنیم! 

L: آه، ارزش امتحان کردنو داشت 

نزدیکم شد و لبخند تمسخر امیزی زد

L: همین الان منو ببوس 

al: ولی . . . 

mil: روانی عوضی! 

اخم کرده بودم و دست هام مشت کرده بودم میخواستم بکوبم وسط صورتش ولی مرینت . . . 

ad: ق . . . قبوله

al: چیییی

n: ادرین دیوونه شدی اگه ببوسیش دیگه ولت نمیکنه! 

ad: اگه اینجوری به مرینت میرسم . . . 

L: اطلاعات زیادی نصیبتون میشه 

اهی کشیدم و اخم کردم صورتم رو نزدیک صورت لایلا بردم سریع لباشو رو لبام گذاشت خواستم ازش حدا شم ولی سرمو نگه داشته بود بلاخره جداش کردم همه تو بهت بودن

L: ترجیح میدم فقط به خودت بگم 

ad: باشه 

رفتیم اونور حیاط 

ad: بگو 

گوشیش رو از جیبش در آورد 

L: بیا

ad: این چیه؟ 

L: پیامای من و مرینت 

گوشی رو از دستش چنگ زدم با خوندن پیاما قلبم شکست گوشی رو پرت کردم و از مدرسه زدم بیرون 

کلویی~

ادرین گوشی رو پرت کرد و سریع از مدرسه زد بیرون دویدم سمت لایلا 

k: چی بهش گفتی عوضی!؟ 

گوشی شکسته رو با اخم برداشت

L: به تو چه 

گوشی رو قاپیدم

L: هی! 

همش دروغ، با دیدن صفحه گوشی سیلی خیلی محکمی به لایلا زدم 

L: آیییییی

معلوم نبود کدوم خری خودشو جای مرینت جا زده و همچین پیامایی داده بود: 

مرینت: آه سلام لایلا

لایلا:چرا بهم پیام دادی

مرینت: خواستم واسه کار اون ادرین خر عذرخواهی کنم

لایلا: آممم

مرینت: میخوام یه اعترافی بکنم بهت

لایلا: بگو 

مرینت: من از ادرین متنفرم دارم میرم امریکا تا از شرش خلاص شم 

لایلا: ولی 

مرینت: هر چقدر میتونی به حسابش برس . . . 

از اینجور چرت و پرتا به شماره نگاه کردم شماره گوشی مرینت بود یهو متوجه یه چیزی شدم

k: تو میدونی مرینت کجاست!!!!