ازدواج اجباری f² #32

Panis Panis Panis · 1402/06/29 00:45 · خواندن 1 دقیقه

پارت بعد رو تو وب خودم خاهم گذاشت:) 

ادرسش تو پارت 30تو همین وب هست 

شرمنده وقت نمیکنم کامنتا رو جواب بدم 

گشادی هم نمیزاره💀💔

 

 

روبه روش نشستم دستمو گذاشتم رو شکمم و گفتم -چی مامانی؟ولش کن این بابای اخموت و معلوم نیست چشه احتمالا این سگه زشته گازش گرفته،حالا که قهر کرده مام باهاش قهر میکنیم داشتم به کامران نگاه میکردم که سرش پایین بود لبخند میزد یهویی دست زدم و گفتم -جوجوی من بابات خندید این یعنی این که اشتی کرد بعدم رفتم دوباره روپاش نشستم طوری که صورتامون جلوی هم بود با لحن بچگونه گفتم -اشتی؟ سرشو تکون داد و هیچی نگفت -کامراااااااااااااااااااان گله میکنم ها؟ [2 30] لباشو بوسیدم وگفتم -لوس نشو دیگه -به یه شرطی -هرچی باشه قبوله -ازین به بعد باید پیش هم بخوابیم از رو پاش بلند شدم و گفتم عمرا همون قهر باشی بهتره دستمو گرفتو گفت -به من چه خودت قبول کردی -من غلط کردم با تو -.. .    .. 

 

 

 

خدایا گشادا رو شفا بده 💀💔