LOVE PARTY
𝐏:𝟑
marinette
ظهر (اون روزی که نینو میره خبر میده)
داشتم طراحی لباس میکردم که نینو بهم پیام داد.
نوشته بود به مناسبت پایان سال میخوان یه پارتی بگیرن . ۲ روز دیگه.آدرس:خیابان شانزه لیزه. کوچه ی....
تصمیم گرفتم به مهمونی برم.
نشستم و یه لباس خوشگل برای مهمونی طراحی کردم. طراحی کردن اون لباسی که تو ذهن من بود خیلی سخت بود. بلاخره بعد از ۷ ساعت تونستم اون لباس رو به نحو احسنت طراحی کنم.
رفتم و از بیرون پارچه گرفتم. تصمیم گرفتم خودم لباس رو بدوزم.
وقتی برگشتم خونه دیدم ساعت ۱۱ شبه.خیلی خسته بودم پس رفتم پارچه هارو تو اتاق گذاشتم و لباس هامو عوض کردم.و رفتم و رو تخت دراز کشیدم. داشتم فکر میکردم که خوابم برد.
فردا صبح.....
بیدار شدم و رفتم دستشویی و صورتم رو شستم رفتم به هال و مادر و پدرم رو ندیدم.
متوجه شدم تو نونوایی هستن. به پایین(نونوایی) رفتم و دیدم پدر داره نون باگت درست میکنه و مادر داره وسایل هاشو داخل کیف میزاره که به کلاس نقاشی بره. رفتم سلام کردم و یه رول نون تست برداشتم و به بالا رفتم.در یخچال رو باز کردم و مربای توت فرنگی رو بیرون اوردم و در کشو رو باز کردم و چاقو رو بیرون اوردم.
روی میز غذاخوری نشستم و شروع به خوردن کردم.
بعد از صبحانه به اتاقم رفتم و شروع به دوختن کردم. واقعا خسته شدم. طراحی لباس که۷ ساعت طول کشید دوختنش هم که ۱۰ ساعت!
ساعت ۱۸:۳۰ بود! ولی اشکالی نداشت حداقل لباس دوخته شد.
رفام رو تخت دراز کشیدم و یکم فکر کردم و یه خواب ۱ ساعته کردم.
وقتی بیدار شدم ساعت ۷ بود. دیگه خسته نبودم.
یادم افتاد کلاس رقص زومبا دارم. کیف ورزشم رو برداشتم و داخلش: آب ، حوله ، یه جفت کتونی و اسپری بدن و لباس ورزش گذاشتم.
لباس هامو عوض کردم و به باشگاه رفتم.وقای رسیدم سریع لباس های بیرونی ام رو با لباس ورزش عوض کردم.
و وقتی معلم رسید شروع به ورزش کردیم.ساعت ۲۰:۳۰ کلاس تموم شد.
دوباره لباس های ورزش رو با لباس های بیرونام عوض کردم.و به خونه برگشتم.وقتی رسیدم با مادر و پدرم شروع به شام خوردن کردیم.
و بعد از شام رفتم خوابیدم.
صبح وقتی بیدارم شدم رفتم نونوایی و به پدر و مادرم کمک کردم.خب کار دیگه ای هم نداشتم پس تا ساعت ۱۸:۳۰ اونجا موندم!
و بعدش حاضر شدم؛ لباسمو پوشیدم ، کفش های صورتی پاشنه بلندم رو پوشیدم. و بعدش هم موهام رو بستم. سوار موتور شدم و رفتم.
وقتی رسیدم اونجا...........
برای دیدن لباس باشگاه مرینت کلیک کنید.
برای دیدن لباس پارتی مرینت کلیک کنید.
برای دیدن لباس بیرونی مرینت کلیک کنید.
خب بچه ها اینم از پارت ۳ که مرینت بود.
بچه ها من خیلی ناراحتم شما ها فقط میخونید
ولی لایک و کامنت نمیزارید. یا بعضی ها فقط لایک میکنن. پارت دوم به شرط ها نرسید ولی من پارت رو دادم
ببینید من چقدر مهربونم.پس حداقل با لایک و کامنت هاتون بهم انگیزه بدین.
و اگه از رمان خوشتون نمیاد بگید تا من ادامش ندم.
۱۷ کامنت و ۱۶ لایک تا پارت بعد......