رمان 💞 عشقی جدید 💞 پارت 8
برو ادامه ی مطلب گلم 👇
از زبان آدرین #
کلید رو از توی جیب شلوارم در آوردم و به سمت سوراخ در خونه بردم و چرخوندم .
وارد خونه شدم و درو پشت سرم بستم . بلهه حدسم درست بود صدا از خونه ی ما میومد .
صدا رو دنبال کردم و به اتاقی که درش مرینت رو زندانی کرده بودم رسیدم .
از سوراخ در به توی اتاق نگاه کردم . مرینت داشت ساز مورد علاقم یعنی ویالون میزد .
وای که چقدر من این ساز رو دوست دارم ولی خانوادم مجبورم کردن پیانو یاد بگیرم 😒
وایستا ببینم این آهنگ مورد علاقه ی من نیستتت 😳
مرینتم این آهنگ رو خيلی دوست داره خودش یه ماه پیش بهم گفت .
کلید رو برداشتم وبه سمت در بردم . خیلی نزدیک بود که ... دینگ دینگ ( صدای زنگ
گوشی 🥲 ) وایییی لایلا الان وقت زنگ زدن بود 😫
هنوز شرط پارت قبل کامل نشده 😒 ولی بازم گزاشتم با اینکه پارت قبل طولانی تر از این پارت
و پارت های قبل بود 😪 بخاطر همین این پارت رو کوتاه دادم .
شرط پارت بعد : ۲۰ کامنت و ۲۰ لایک
پس حمایت کنید بای 👋