عشق یا انتقام p11(پایان فصل اول)

Scarlett Scarlett Scarlett · 1402/06/24 12:35 · خواندن 4 دقیقه

های اومدم با پارت 

خبر: بچه ها فصل اول تموم شد و باید تا فصل دوم تا تابستون سال بعد منتظر باشین چون درسام خیلی سنگینه البته توی دوران مدرسه هم فعالیت میکنم اما خیلی کم بیشتر چالش، درخواستی، تئوری و میکس میزارم فقط پنجشنبه ها پست میزارم پس مهسا منو از وب پاک نکن

 

ادرین: پسر تو محض رسیدن تا اینجا اومدی

لوکا: ادرین (بغلش میکنه) 

ادرین با خنده: منو ببین بابات خیلی عصبانی میشه

لوکا: چیزی نمیشه

ادرین: به کجا نگاه میکنی؟ به روم نگاه کن

لوکا: هیچی هیچی رفتم تو فکر بیا بریم 

خونه مرینت 

سابین: نوش جونتون الان براتون چنگال میارم

(به مشتری ها میگه) 

اتاش: مامان مامان 

سابین: چیه

اتاش: از مرینت خبری هست؟ 

سابین: نه

اتاش: مامان این دختره گند نزده امروز؟ 

سابین: اتاش یه روز تو با پول تو دستت از در بیا تو گفتی میرم لندن پول درمیارم اون وقت هنوزم داری ولگردی میکنی

اتاش: مامان جونم توروخدا اروم باش نفس بکش بنظرم اون قضیه ی لندن رو ببندیم فراموشش کن

سابین: اتاش میدونی چی به ذهنم رسید؟ ما دختره رو جوگیر کردیم فرستادیم ولی اگه درد ادرین اشتی کردن نباشه چی مامانم؟ 

اتاش: مامان چرا انقدر منفی فکر میکنی؟ یکم مثبت فکر کنیم 

سابین: به خیر و خوشی از جلو پام برو کنار 

مرینت تو راه

از زبان مرینت

داشتم میرفتم ارایشگاه نریمان دیدم بستست یهو یکی اومد منو ترسوند معلومه دیگه فضول خانوممون نریمان بود 

مرینت: چیکار کردی؟ زهرم ترکید 

نریمان با خنده: اینجا چیکار میکنی دختر

مرینت با خنده: ای خدا ارایشگاه رو بستی کمین کردی و منتظر منی؟ 

نریمان با خنده: محض رضای خدا بگو با ادرین اشتی کردی یا نه کل محله شرط بستیم

مرینت: هه محله کدومو انتخاب کرده؟ به جدا شدنمون یا اشتی کردنمون؟ 

نریمان: جدا شدنتون

مرینت: معلومه جدا شدنمون اشتی نکردیم بد ها برنده شدن

نریمان: عاعا دختر یکم بهم اطلاعات بده

مرینت: خواهر نریمان ببین ذاتا اعصابم خرابه همین کنجکاویت خیلی رو مخمه 

نریمان: باشه بابا چیزی که نگفتم

از زبان نریمان

وقتی مرینت رفت پیام اینکه باهم اشتی نکردنو برای سابین فرستادم تا قشنگ بفهمه خب فرستادم تمام 

خونه مرینت

سابین: عه عه

اتاش: چیشده مامان؟ 

سابین: ادرین و مرینت باهم اشتی نکردن

تام: چطور یعنی؟ کی خبر داد؟ 

سابین: نریمان خانم 

اتاش: بالاخره اومدی؟ 

سابین: دخترم این پسره واسه چی دعوتت کرده بود؟ 

تام: واسه اشتی کردن؟ 

مرینت: نریمان چطور میتونی اینقدر سریع باشی 

(فهمیده که فرستاده) 

سابین: عزیزم بگو واسه چی دعوتت کرده

اتاش: بگو دیگه چیشده نابود شدی

مرینت: حرفشم نزن برا اینکه پول بده دعوتم کرده

اتاش با فضولی: پول؟ چه پولی؟ پول زیاد؟ پول کم؟ چقدره؟ چه شکلیه؟ 

(فضولیش برا پول گل کنده😂) 

مرینت: اوففففففف نمیدونم داداش 

سابین: چقدر زیاده دخترم؟ 

اتاش با خنده: معلومه دیگه اونقدر زیاده که خواهر گلم نتونسته بشماره ولی من میشمارم اصلا نگران نباشید

تام: پسرم وایسا برا چی پول خواسته بهت بده دخترم هان؟ 

مرینت: بابا انگار نفقه ای که هنگام جداییمون رو میخواست بده میخواد بده

تام و سابین: خب

مرینت: رفتم شرکت گفت اگه میخوای دورم نپلکی اینو امضا کن بعد یه پاکت جلوم گذاشت که توش همون پوله بود منم اونو پاره کردم و ریختم رو سرش

اتاش با قیافه ی نگرانی: چیکار کردی؟ 

(همین اسکل بازیاشو دوست دارم😂) 

مرینت: پاره کردم خودش چی فرض میکنه؟ مگه ما محتاج پولیم؟ 

 اتاش: اره ما محتاجیم مخصوصا من محتاج اون پولی هستم که قراره قرار بده یه انسان چطوری میتونه پول رو پاره کنه؟ 

مرینت: داداش حرف های مزخرف نزن منم غروری دارم غرور 

تام: افرین دخترم افرین دقیقا اون کاری رو که ما میخواستیم بگیم رو انجام دادی از این به بعد ادرین اگرست از چشممون افتاده یعنی چی که توی پاکت پول میده قبلا این بچه اینطوری نبود جای تعجب داره افرین دخترم

سابین: افرین مرینت، عزیزم چقدر پول رو پاره کردی دقیقا؟ نه یعنی چقدر پول رو رد کردی اشتباه متوجه نشین 

مرینت: نمیدونم مامان نگاه نکردم

اتاش: نگاه نکرده، ای خدا پولی رو که پاره کرده نگاهم نکرده

سابین: باشه قضیه رو بزرگش نکن دیگه از اونجایی که ادرین رفتارش نسبت به مرینت جونم انجام داده این موضوع بسته شد دختر خوشگلم اصلا محتاج این پسر امیلی نیست

مرینت: خب بسه دیگه من میخوام برم بخوابم شب بخیر

تام و سابین: شب بخیر

____________________🤡🤡🤡____________________

ایزی ایزی تامام تامام 

خب دیگه باید تا فصل دوم تا تابستون سال بعد منتظر باشید

پست سرگرمی، تکپارتی، درخواستی و میکس میزارم جز فصل دوم این رمان

بای👋🏻