وبلاگ لیدی باگ

به چی نگاه می کنی برو ادامه 😉

مرینت :

بعد از شام هرکی  یه اتاقی برداشت گاگامی هم رفت داخل یه اتاق دیگه آخه گاگامی هم حق داشت از دست فلیکس ناراحت باشه 

وارد یه اتاق بزرگ شدم با تخت دونفره بزرگ و یه بالکن هم داشت وای لعنتی یعنی من قرار پیش آدرین بخوابم نه 

آدرین : 

باید به مرینت امشب بگم باید بگم چقدر دوسش دارم باید بگم روانیشم ولی چی آدریانا نه آدریانا زنده نیست اون مرده چرا باید برای کسی که رفته ناراحت باشم می خوام همراه مرینت  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زندگی تازه ای شروع کنم البته اگه قبول کنه نمونم میترسیدم بگه نه ولی باید خونسرد باشم 

با صدای مرینت به خودم اومدم 

مرینت : آدرین خوبی توی خودتی سرت درد می کنه یا شاید مریض شدی 

مرینت دست روی پیشانی آدرین میزاره و آدرین هم گونه هاش کمی سرخ میشه 

آدرین : ااامممم....خوبم چیزی نیست 

مرینت : خدا رو شکر فکر کردم حالت خوب نیست 

آدرین : حالم خوب نیست 

مرینت : یعنی چی 

آدرین : حال جسمی م خوبه اما حال روحیم نه 

مرینت : منظورت چی حال روحی جسمی منظورتو متوجه نمی شم 

آدرین : من عاشقتم مرینت 

مرینت : هان !!!! با خیلی علامت تعجب 

آدرین : عاشقتم 

مرینت:آدرین نمی فهمم چی میگی تو تا دیروز به خون من تشنه بودی (زدی توی خاررر) 

آدرین : من دیونه کارات شدم دیونه وقتی موهات مزاحم کارات یا وقتی میخندی یا وقتی خیال نمی کنی من نمی فهمم گریه می‌کنی وقتی خوابی موهات بهم ریخته هست وووو خیلی چیز های دیگه 

مرینت: مرینت تو موقعی که خوابم میای سراغم 

آدرین : آره ... من عاشقتم ازت یه کلمه میخوام آره یا نه 

و ادامه میده 

مرینت نمی خوام گذشته ای که اتفاق افتاد رو به یاد بیاری 

مرینت : آدرین من باید فکر کنم نمی تونم اینجوری جواب بدم 

آدرین : تا موقعی که توی مارسی هستین می خوام بهم جواب بدی یعنی یک هفته 

مرینت : اما... باشه بهش فکر میکنم

آدرین : منتظر جوابت هستم حالا بیا اینجا بخواب نگران نباش کاری به کارت ندارم 

مرینت : باشه

مرینت 

آدرین بهم گفت دوستت دارم و ازم خواست بهش جواب بدم و من باید بهش فکر کنم آدرین کم بلا سرم نیاورد باید درمورد ش فکر کنم باید بگم آره یا نه .....

مرینت با این افکار به خواب رفت 

خوب بسه دیگه ببخشید کم بود و ببخشید آنقدر دیر پارت دادم حالم خوب نبود این پارت 25لایک 30کامنت 

I love you ❤️😉 

بای