
عشق وحشت پارت 11 (پارتی به رنگ خون و اندوه

ایدامه
1
لایک و کامنت بزار به نفعته😑😑🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪
#الیا
در جایی بودم که بقیه نبودن البته ادرین بود😑اونجا سرد بود و مجسمه های عجیبی دیده میشد که قلب نداشتن
آدرین/الیا به نظرت ربطی به سنگایی که مرینت می دید داره ؟ =نمی دونم ولی می دونم باید پیداش کنیم آدرین/سلاملکم 😑
=اینجا ترسناک هست ولی جالب هم هست
ادرین/جووووووووون
@شما یک پیام جدید دارید
=چی ؟
واتساپ را باز کردم همون دختره مارینا بود
*منتظرم مجسمه هاتون را ببرم موزه 😈و نابودتون کنم و انتقامم را از مرینت بگیرم مواهههه
=ادرین غضیه داره عجیب میشه چر؟!
آدری/من پیشگو هستم ؟؟نمیدونم ولی نباید بذاریم انتقامش را بگیره
=آره 😐
مرینت:(چیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ)
الیا و آدرین/مرینت؟؟
=باید کمکش کنیم
ادرین/100%
=گفتم دوسش داری 🧐
ادرین/میشه دهنتو ببندی ؟!
=نه بابا چلمن جلوتو بین
ادرین/ اوه ..ام....اره بریم بریم
=اگه یه هیولایی چیزی دیدیم چی ؟!
ادرین/نمیدونم ولی یه اسلحه دارم از همون کمک می گیریم
=باشه ...😱😨جلوتو بین
ادرین/چیه ؟! وای!
= این یه قصر نفرین دیگست
ادرین/خیلی کوچولو هست
(صدا شکنجه )
=انگار یه اتاق شنجس
ادرین/خوبه پس ما نمردیم چون اگه مرده بودیم جایی بودیم بدون صدای درد
=یه نشگون بگیرم
ادرین/اخ اخ باشه بابا باشه من باهوش نیستم
=پسر خوب
#ادرین
با الیا داشتیم دور اتاق کوچولو را می دیدیم بهمراه صدای شکنجه و خرچ خرچ
الیا/فکر کنم فهمیدم تین اتاق زیر زمینیه پس باید یه اسانسورم داشته باشه
=حالا خودمم قبول دارم کودنم 😐
الیا/ ن بابا تازه فهمیدی 😑🤕حرف زدن کافیه دکمه ی طبقه 11 را بزن
=باشه
دکمه را زدم از 3 4 طبقه که بالا رفتیم حالا نیو یورک پیدا بود همه چیز عادی بود مردم شاد بودنند دیگه ج.ناز.ه نبود از اسمونم رد شدیم رفتیم تو فضا
الیا/ام ادرین این دیگه چه کوفتیه ؟!
=برا سرسره اماده شو !😶😶
اااااااا وای باشه اااااااا
الیا/تموم شد ؟!
=فکر کنم وای اینجا کجاست ؟!!!!
الیا/شبیه کارخونه ی مجسمه سازیه
=این توضیح میده
الیا/اونچیه
=یه اتاق با در تابوت شکل
(جیغ شکنجه )ااااااااااا
الیا/ این صدا داره دیوونم می کنه 😩
=منم دارم دیوونه میشم😩
الیا/باید بازش کنیم یک دو سه
شطرق
=اخ درد داشت ارزش هم داشت ؟؟؟
الیا/خیلی داشت ...مرینت !!!
#الیا
مرینت رو یه تخته بود با زنجیر محکم بسته بودنش تنش زخم و خونی بود اون لباسای خوشگل ابیش خون الود بود انگار ارزوی مرگ داشت
ادرین/باید قبل اینکه اونم از دست بدیم از رو تخته برش داریم
مرینت/قدم بر...ند...ار......من..خو.بب...م ...اون...این...جتسا
=مظورش کی بود؟!
++من من من !!!!!!!!!!!!
ادرین/تاوان تک تک اینا رو می دی
#مرینت
نمی تونستم تحمل کنم بد از 300 تا شلاق سوزنی و 24567شوکر شدن و4467879مدل شکنجه از اون طرفم نمیخواستم دوستامو از دست بدم و ح.ق.ی.ق.ت. رو بهشون بگم مخصوصا به لاوم
=بچه ها برین خونه به هر حال هس تقصیر منه
الیا/ما ت را با این روح هیولا تنها نمی زاریم
ادرین/راست میگه ما یکی دیگمون را هم از دست نمیدیم
=چرا نمیفهمین این حق م.ن.ه
مارینا/ اوهو می خوای حقیقتو بگی ؟!بگو
الیا/مرینت چیزی کهفکر می کنم اشاباس درسته ؟!
=نه الیا کاملا درسته همش تقصیر منه نابودیه زندگیت از دست دادن لاو و خواهرت همش زیر سر منه
الیا/چی یعنی تو مارینا را کشتی ؟!
=اره چون مادر اون نزدیک بود منو بکشه
راوی
(8 سال پیش
تو این موقعه مرینت با مارینا و خالش دارن می رن بالای سی ان تاور (یه برج بلند تو کانادا ) اون بال که اویزون شن و بالا را ببینن
مرینت/خاله بریم اون بالا ؟!
خاله حتما چرا که نه
مارینا/منم میام خوش می گذره
خاله/ 3 تا بلیت لطفا
مرینت/مارینا هیجان دارم تو چی
مارینا/اره مری قرارا خوش ب/ذره
خاله/خوب بریم دیگه
راوی:تونا رفتن بالا وقتی رسیدن چند تا مامور بستنشون به بالا همه چی خوب بود تا اینکه خاله یه چاقو در اورد و طناب مرینت رئ برید (چرا ؟ تو فصل 2 مس فهمین )مرینت دش از اون بالا میوفتد شانس اورد که یه هلیکوپتر نجاتش داد
بعد اون اتفاق
مارینا:این چه کاری بود مامان ؟
خاله :دلم می خواست
مرینت/باور نمی کنم
راوی:مرینت چاقوی خاله را در ائرد ئ مهکم کوبید تو گردن خاله
مارینت/مرینت این چ.....
راوی/ و همونجا مارینا هم مرد
طولانی بود پارت بعد (معلوم نیست کی بدم )اما 10 تا کامنت باشه مگر نه 🔪🔪🔪
اوه راستی این کاور فصل بعده

عالیه مگه نه ؟!