💙Blue eyes 40💙

𝓐𝓭𝓻𝓲𝓷𝓪 𝓐𝓭𝓻𝓲𝓷𝓪 𝓐𝓭𝓻𝓲𝓷𝓪 · 1402/06/21 14:47 · خواندن 2 دقیقه

فصل دوم = 30 لایک و 35 کامنت ناقابل 🥲

راستی فک کنم یکم چرت شده چون پارت آخره

مرینت ♡

ادرین کاغذ تحقیق با دست خط خودش رو به من داد و خودش هم کاغذ چاپی رو برداشت خطش قشنگ بود دستمو گرفت و رفتیم جلوی کلاس 

a: تحقیق ما درمورد گابریل اگرسته.

m: طراح مد معروف پاریس و پدر آدرین 

تحقیق رو شروع کردیم همه ی بچه ها گوش میدادن ادرین چند عکس هم آماده کرده بود که خیلی قشنگ بود تموم که شد همه بلند شدن و دست زدن 

B: عالی بود 

ma: ممنون

B: حالا میگم که اولین تحقیق کدوم بوده 

لبخند زد و به ما نگاه کرد

B: مرینت و ادرین شما بهترین تحقیق رو داشتین 

m: و واقعا

B: بله 

دوباره همه دست زدن و ما تشکر کردیم و رفتیم نشستیم 

B: نفرات دوم آلیا و نینو بیاین اینجا 

آلیا معذب از جاش بلند شد و نینو هم از نیمکت خودش دنبالش رفت جلوی کلاس وایسادن وبراشون دست زدیم آلیا خواست سریع برگرده توی نیمکتش که نینو بغلش کرد و اون رو بوسید همه تعجب کرده بودن 

n: راستی همه امشب خونه ی من دعوتن 

آلیا اخم کرده بود و سرخشده بود 

k: چرا دعوتیم مهربون شدی؟ 

n: میخام واسه انتخاب اسم کمکم کنین 

j: بچه؟ 

اول همه گیج شدن و بعد کل کلاس پر جیغ و خنده شد 

آدرین با تعجب به من زل زده بود

ad: پس موضوع اینه 

m: آره 

آدرین بلندم کرد و به نینو گفت آلیا رو بغل کنه 

ad: خب، به افتخار بچه هام و عشقم یه دست مرتب بزنین بیشعورا 

همه خندیدن و دست زدن خانوم بوستیه هم که از خنده رو میز پهن بود فازش رو درک نمیکردم 

n: دوستت دارم آلیا ببخشید

آلیا هم دیگه اونقدرا ناراحت نبود: میبخشمت 

دوباره همو بوسیدن 

ad: اهم، بوس موخام 

خندیدم و بوسیدمش حس میکردم خوشبخت ترین آدم رو زمینم