
زندگی ترسناکه؟؟

چند روز ندادم چون مسافرت بودم متأسفانه از این به بعد دیر به دیر باید بدم تا بستم تموم نشه.
م:هعی جک دستم بهت نرسه عوضی.
مری:
همینطور که داشتم به جک بد و بیرا میگفتم.یهو سرم گیج شد._مری خوبییییی_نه فک نکنم.
بردنم تو اتاق دینا و بازم همون اتفاق افتاد.( هر وقت مری بیهوش میشه.....میبینید الان)دوباره رفتم یه دنیای مواضیع.هعی ببخشید کسی اینجا هست.دوباره مثل همیشه هیشکی نیست تو دنیای ساده ی من.هیع حداقل کاشکی یکی بود که باهاش درد و دل کنم و بگم که این مشکل رو دارم ولی هروقت بر میگردم دوباره دنیای انسان ها همچی از حافظم پاک میشه.یه لحظه چطوری دنیای انسان ها یادم میاد!
شاید چون زندگی اصلی من اونجاست.شاید همه یکی از این دنیا ها دارن!؟
یا شایدم فقط من دارم.دنیای مواضیع من.
پر آپارتمان های هست که زیر دریا جلبک زده شدن.و من همیشه وقتی میرم دنیای مواضیع روی یکی از اون اواراتمان ها شناورم.کاشکی کشد این مسخره بازی تموم شده و من اینجا نباشم.اما وقتی تو دنیای مواضیع شب میشه میخوابم و دوباره بر میگردم.
ولی .قتی بر میگردم هنوز هوا روشنه!
هیچکس نمیتونه این رویداد رو تصور کنه که خیلی ترسناکه.
حتی بعضی از روانشناس ها هم نتونستن این رو درستش کنن ( هعی اره من بیهوش نمیشم اما .قتی سرم گیج میشه دراز میکشم خوابم میبره و واقعا نمیشه تصور کرد که دارم رویداد زندگی خودم رو براتون مینویسم.)
کم بود 🥺
خیلی کم بود فک میکنید دروغ میگم اما این رویداد خیلی بدیه که تو زندگیه بعضی از آدم ها هست.
منی که نتونستم حتی رفتم پیش روانشناس تا این رویداد خوابم رو از بین ببرم اما نشد.همیشه وقتی میخوابم روی یک ساختمون شناورم^-°