قمارعشق p24
خبر بد دارم 🥺🤦🏻♀️🗿
برو ادامه ...
آدرین بعد از سه ساعت به مارسی رسیدیم وقتی رسیدم نینو اومد دنبالمون خیلی خوشحال شدم که نینو رو دیدم ولی به مرینت درمورد نینو نگفتم وای
نینو : سلام خوش حالم که میبینمتون
همه باهم : ماهم همین طور
فلیکس : رفیق بابا مارو نبینی خوشی دیگه درسته
نینو : نه بابا دورم نمی تونم شمارو ببینم
آدرین : از دوری ما ازدواج نکردی که درسته
نینو :نه بابا ازدواج چی شما ازدواج کردید چیکار کردید که من بکنم
فلیکس : آخ که گفتید (داداش ای کاش نمی گفتی 🤦🏻♀️)
راوی همیشه در صحنه حاضرنشسته 🤣🤣😅
که یهو فلیکس با یه چیز محکم به سرش
فلیکس : گاگامی آخ چرا اینکار کردی
گاگامی : به همین دلیلی که گفتی
بعد رو به سارا میگه
گاگامی: مامان جان من تا آخر سفر پیش شما میخوابم یا نه پیش مرینت اصلا مرینت تو چرا هیچی نمی گی
مرینت : شوهر من چیزی نگفت که بخوام با هاش دعوا کنم درضمن چیزی نگفت فقط گفت که با آدمی مثل تو ازدواج نکنه همین دیگه چون می دونه قرار بدبخت بشه
بعد همه میزن زیر خنده
گاگامی با گریه : من اصلا طلاق ت میدم نه میرم پیش خاله امیلی 😭
بعد میره توی ماشین میشینه و درو محکم میبنده
نینو رو به مرینت
نینو : شما باید مرینت باشید درسته همسر آدرین درسته
مرینت : شما هم باید نینو باشید دوست صمیمی آدرین
بعد باهم دست میدن
نینو : بله از آشنایی با شما خوشبختم
مرینت : منم همینطور
که یهو گاگامی شیشه ماشین رو میده پایین و میگه
گاگامی : اگه خوش بش کردنتون تموم شد بیاین بریم دارم میپزم آقای داماد (نینو رو میگه)
نینو با لبخند ریز میگه :باشه
بعد همه به طرف خونه میرن
آقا قرار موقع مدرسه مامانم گوشی ازم بگیره یعنی من قرار نیست به شما رمان بدم دعا کنید که مامانم ام گوشی نگیره.
دوستون دارم ❤️😉