زندگی ترسناکه؟؟

«ПIKI» «ПIKI» «ПIKI» · 1402/06/15 17:21 · خواندن 1 دقیقه

برو ادامه

د_ن:چیزه....

ر:هیچی نیست بابا اینا الکی جوگیر شدن.👩🏻‍⚖️

م:تو حرف نزن.احمق بزدل.

د:اوفعی راحت شدیم،نفهمید.

ن:اره.

ر:دخترا چیکار کنم باهام آشتی کنه😩

ن:نمد دلش رو به دست بیار.

د:بهش بگو با یکی دیگه بودی.

ر:آخه.چه مغزی دارین.........

مری:

همینطور که داشتم اروم گوش میدادم چی میگفتن.که یهو یکی دستش رو گذاشت رو شونم._میبینم که داری حرفاشون رو گوش میدی!_تو کی هستییییی!_منو نمیشناسی ؟

کلاهش رو از سرش برداشت و اون خودش بود اون خودش بود.اون عشق بچه گیمه.( نتیجه اخلاقی:همه کسایی که مری می‌شناسه تو این باند هستن🙂🤣 )_حالا یادت اومد._جک خودتی،واقعا خودتی.دلم برات تنگ شده بودددددد!

موهای گندمیش هنوز مثل بچه گیمون میدرخشه._هعی خوبی مری چرا زل زدی به موهام._اع هیچی ویژه.....

تو را ی رو میشناسی_رادی کیه؟اها فهمیدم را مان رو میگی😩اون دو پله خیلی هم دو پله هرکس رو ناراحت کنه از دلش درمیاره.حالا واس چی؟_هیچی ولش.

_مری اخلاقت هنوز مثل بچگیاته._چیش اونوقت؟_وقتی مثلا میگی هیچی ولش کن.کن رو نمیگی._الان همین رو مخته؟_اع هیچی بابا مث قدیم چه زود اعصبانی میشی.

_مااینیم دیه._دیه رو باز از کی یاد گرفتی،معمولا اینو همش دینا میگه._خب شل مغز من با دینا تو یه اتاقم._اها پس بگو که چرا میگی دیه.

بعدش فرار کرد و رفت._ه.ی جک دستم بهت نرسه.عوضی.

 

 

 

 

ایزی ایزی تامام تامام.برو خونتون تموم رف