قمارعشق p21

. 𝓶𝓪𝓼𝓾𝓶𝓮𝓱. . 𝓶𝓪𝓼𝓾𝓶𝓮𝓱. · 1402/06/14 23:00 · خواندن 3 دقیقه

چی بخاطر بعضی ها ادامه میدم ممنون که بهم انرژی دادین مثل همیشه ازم حمایت کنید تا پارت های بعدی رو بهتون زودتر بدم دوستون دارم برید ادامه...

خاله سارا:

داشتم با امیلی درمورد موضوع آدریانا صحبت می کردم بعد از تموم شدن فلیکس بهم زنگ زد و همه چیز رو برام تعریف کرد و گفت که مرینت هنوز خواب هست منم بعد از قطع کردن رفتم آماده شدم و تاکسی گرفتم و رفتم به سمت بیمارستان راه یک ساعت رو تو دو ساعت رفتم چون ترافیک بود ولی وقتی رفتم آدرین پیش مرینت بود و بعد از نیم ساعت آدرین اومد

مکالمه آدرین و خاله سارا

آدرین : خاله شما اینجا چیکار می کنی

خاله : فلیکس بهم گفت منم اومدم میخواستم زود بیام ولی توی ترافیک بودم

آدرین: به خیر گذشت الان باید استراحت کنه همین

خاله: خوب خدا رو شکر ؛ آدرین تو چرا لباست خیسه

آدرین: مرینت رو از آب آوردم بیرون لباسم خیس شد همین

خاله : پس من به فلیکس بگم برات لباس بیاره

آدرین: ممنون خاله نیاز نیست الان خشک میشه نگران نباشید شما برید نیاز نیست که شما اینجا بمونید

خاله: باشه مراقب خودت باش

فردا صبح

مرینت:

آدرین دیشب پیشم بود وقتی که صبح چشمام باز کردم آدرین روی لبه تخت خواب بود با موهایی بهم ریخته طلایی و با پوست سفید خیلی ناز بود با حرکتی که کردم آدرین بلند شد و به خودش کش قوس داد وبا چشم های سبز یشمی بهم خیره شد و لبخند زد و منم سرخ شدم چون آدرین اولین بارش بود بهم لبخند زده بود ولی نمی دونم چرا ولی قلبم تند تند میزد

آدرین:

با تکون خوردن تخت از خواب بیدار شدم و به مرینت نگاه کردم خیلی قشنگ بود با لب‌ها ی سرخش و چشم های اطلسی و موهای سرمه ای که توی موج موهاش کم میشودی و پوست سفید که به رنگ لبش دراومد بود نه ولی منو به یاد آدریانا انداخت

فلش بک

آدرین : سلام خانم جونز (فامیلی آدریانا جونز بود) آدریانا هست ؟؟

خانم جونز : سلام پسرم هست ولی خوابه

آدرین: چرا؟

خانم جونز : چون دیشب با گاگامی پارتی بود برای همین

آدرین: آهان

خانم جونز : بیا تو

آدرین: اشکال نداره

خانم جونز : نه چه اشکالی دارد بیا تو شاید بیدار شد

آدرین : باشه

راوی

آدرین از پله ها بالا رفت و اتاق آدریانا رو پیدا کرد و وارد اتاق شد