✉️ envelope ✉️ پارت 19 ؟

bahar:) bahar:) bahar:) · 1402/06/14 12:00 · خواندن 2 دقیقه

یادم نی چند بودیم ؟ هعی

خببببب. چی بگم ؟ اممم نمیدونم چی بگم 

لالالالالالالا

برو دیگه چی رو میخونی

برو ببین فرانک چه کرد 😈

هشدار: این پارت یکم حرف های بی ادبی دارد. 

 قبل از اینکه بخونین ، باید بگم این پارتو سانسور کردم 

اگر بدون سانسور میخواید، تو وب خودم باید ببینید ..... ( فقط اون قسمتشو تو وب خودم میذارم )

https://merinet1.blogix.ir/post/43/%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D9%85%D9%86%D8%AD%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%85 بفرمایید. رمز: lalla

😈 از زبان فرانک 😈

لباسشو دادم بالا و موهاشو یکم ناز کردم.... بوی توت فرنگی میداد !

که یکی دستاشو از پشت دور گردنم حلقه کرد و فشار داد . صدایی پسرونه و نازک گفت : عوضی. داشتی چه غلتی میکردی ملعون ! سرمو چرخوندم و اون ...... 

(بنظرتون کی بود؟ بهتون وقت میدم تا این خطه تموم بشه بگید............................................................................................................................................... خب ؟ فهمیدید ؟ )

آدرین بود ! وای نه ! برگشتم و هلش دادم و گفتم : هوی ! اوشگول به تو چه اصن ! من خودم هر غلتی بخوام میکنم ! 

گفت : غلت کردی هر غلطی میخوای بکنی ! دست به اون بزنی دستتو قلم میکنم ! خودشو انداخت روم و گردنمو فشار داد . میگفت : خفههه شوووووووو بمیررررررررررررررررررررر محو شووووووووووووو که فیلیکس برقو روشن کرد. من با زور گفتم : فیل...یکسسسسسسسسسسسس ک..مکککک خفه شدم. گفت : هه . اره حتما ! 😐 ادرین کمک میخوای؟ بعد دوید و پرید رو شکمم ! گفتم : آخخخخخ جر خوردم 

😐😐😐😐😐😐 که یهو صدایی دخترونه و گرفته گفت:هومم .. چی شده. چرا شما خودتونو انداختین رو فلانک ؟ آهان باژیه ؟ پس منم میاممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم و همزمان پرید روی سرم و میگفت : یوهووووووووو 

گفتم : غلطططططططططط کردم ولمممم کنییییدددددد !

که پدر درو باز کرد و گفت : ببینم این وقت شب وقت بازیه ؟ بگیرین بکپینننننن !!!!!!!!!!!!!!!

همه گفتیم چشم که فیلیکس یدونه زد در کو&نم و از اتاق شوت شدم بیرون 

گفت : شب بخیرر ! 😌

🪆از زبان آدرین:🪆

دویدم و رفتم مرینت رو بغل کردم . گفتم : خوبییی؟ گفت : الهههه چی شده ؟ گفتم : بخواب ! هیچی ! بعد رو به فیلیکس گفتم : میشه من پیشش بخوابم ؟ میترسم :( بهم یه چشمک زد و گفت : اصلا سه تایی میخوابیم ! همه پیش هم خوابیدیم. 

خب

تموم شد

25 تا لایک و 29 تا کامنت ناقابل.

ببخشید کم بود اخه من برادرم حالش خوب نیست باید برم یکم باهاش بگو بخند کنم یکم بخنده 😇 خداحافظ