old love پارت1

𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 · 1402/06/13 16:48 · خواندن 2 دقیقه

P1

 

 

 

آدرین با ذوق زیادی به دختری که عاشقش بود نگاه می کرد اون از وقتی بچه بود مرینت رو میشناخت و عاشق مرینت بود ولی جرعت نداشت که به عشقش اعتراف کنه میترسید مرینت دوسش نداشته باشه

آدرین زیاد فرصت دیدن مرینت رو نداشت فقط می تونست مرینت رو در کلاس زبان ژاپنی ببینه ولی می دونست که مرینت امسال می خواد دبیرستانش رو عوض کنه و

شاید در دبیرستانی که آدرین توش هستش ثبت نام کنه آدرین فقط می خواست که با مرینت تو یه دبیرستان باشه تا بتونه بیشتر مرینت رو ببینه و باهاش وقت بگذرونه

آقای جانسون ( معلمشون) متوجه نگاه های آدرین به مرینت میشه و می فهمه که آدرین چقدر مرینت رو دوست داره 

آفای جانسون به آدرین میگه : آدرین بعد از کلاس بیا پیشه من

آدرین سرش رو تکون میده و دوباره به مرینت نگاه می کنه

مرینت متوجه نگاه های خیره ای روی خودش میشه سرش رو برمی گردونه و متوجه میشه که آدرین درحال نگاه کردنش بوده مرینت به آدرین لبخند می زنه و دوباره به حرف های آقای جانسون گوش میده

آدرین بخاطر لبخند مرینت سرخ میشه این اولین باری بود که مرینت به آدرین لبخند می زد و بنظره آدرین لبخند مرینت منحصر بفرده

______________________________________________

آدرین بعد از کلاس می ره پیشه آقای جانسون و بهش میگه : با من کاری داشتین؟ 

آقای جانسون به آدرین لبخند از روی مهربونی می زنه و میگه : اگه واقعا از مرینت خوشت میاد چرا بهش نمی گی؟

آدرین سرخ میشه و خجالت می کشه و به این فکر می کنه : یعنی انقدر رفتارم ضایع بوده که آقای جانسون فهمیده

جانسون بلند میخنده و میگه : هی پسر لازم نیست خجالت بکشی مطمئنم که مرینت هم دوست داره ولی اینو هنوز نمی دونه کمکت می کنم بهش برسی ، نظرت چیه باهاش قرار بزاری؟ 

آدرین سرخ تر میشه و میگه : نه قرار نه من نمی تونم مرینت زیاد به من اهمیت نمیده دیگه چه برسه بخواد باهام بیاد سره قرار

آقای جانسون دستش رو روی شونه  آدرین می زاره :از کجا می دونی شاید اونم به اندازه تو که دوسش داری دوست داشته باشه 

پس حرفم رو گوش کن پسر من مطمئنم مرینت آخرش مال تو میشه حالا دیگه برو دیرت میشه 

آدرین به معلمش لبخند می زنه و بعد می ره 

خو دیگه تموم شد برو خونتون

ادامه بدم؟؟؟؟