عشق بچگی s4 p3
.
مرینت. همین نه خب برو بخر
آدرین. باشه.
نیم ساعت بعد
مرینت. بلاخره آقا اومد من گشتم شد پوشک خریدی
آدرین. آره
مرینت. خب الان خوابیده باشه اینجا وقتی بیدار شد عوض کنیم
آدرین. باشه بریم صبحانه بخوریم من خیلی گشنمه
مرینت. منم باید ناهار درست کنم شام درست کنم تازه مامانت هم ناهار میاد بابات با بابام رفتن شطرنج بازی کنن همونجا هم ناهار میخورن
آدرین. کای مامان بفهمه ما بچه گرفتیم همون لحظه به همه خبر میده
مرینت. خب منم همینو میگم تو تو اتاق مراقب بچه هستی وقتی خوابید گوشیتو میزاری رو ویبره تا بیدار نشه بعد من بهت زنگ میزنم از در پشتی میای و ناهار میخوری بعد میری بیرون بر میگردی تو اتاق مخفی بچه وقتی بیدار شد گریه میکنه میبریش شرکت داریش بعد موقعی که لوکا یا کاگامی بهت زنگ زد مییاب خونه
آدرین. آها فکر خوبیه
مرینت. خودم میدونم صبحانه بخور الان مامانت میاد
نیم ساعت بعد زینگ زینگ
مرینت. مامانته پوشک بچه عوض شده برو تو اتاق پشتی
آدرین. خا
مرینت. خوش اومدی مامان جون بفرمایید داخل
امیلی. ممنون دختر قشنگم چیشد تغییر کردی شاد شدی افسردگی گذاشتی کنار
مرینت. بخاطر آدرین این کار رو کردم چون نمیخوام ناراحت باشه
امیلی فکر خوبیه
دینگ دینگ صدای زنگ گوشی مرینت
مرینت. ببخشید گوشیم زنگ خورد. الو چرا زنگ زدی
آدرین. بچه داره از گریه غش میکنه
مرینت. اومدم
_________________________________________
میدونم کم بود نمیخواد به روم بیارید🤣
میدونم واستون سوال شده چرا آدرین بعد ناهار نره باز تو اتاق ن اتاق چون فیلیکس خیلی فضولی میکنی میره تو اون اتاق نمیدونه اون اتاق قسمت مخفی داره ولی اگه بچه گریه کن کسایی که توی اون قسمت مخفی و اتاق هستن میشنون و لو میرن اینا میخوان یکدفعه بهشون بگن