💙Blue eyes 25💙

𝓐𝓭𝓻𝓲𝓷𝓪 𝓐𝓭𝓻𝓲𝓷𝓪 𝓐𝓭𝓻𝓲𝓷𝓪 · 1402/06/10 15:07 · خواندن 1 دقیقه

1_بچه به دنیا بیاد 

2_بچه به دنیا نیاد

آدرین ☆

دیدم پسره ی عوضی با عصبانیت میاد جلو 

f: پسره احمق خجالت نکشیدی

بلند شدم و توی چشماش زل زدم: نه 

داد زد: اون مال منه! 

a: خفه شو! الان دیگه مال خودمه! 

داشتیم همو میزدیم با لگد و کتک صورتهامون خونی بود دکترا و پرستارا سعی میکردن ما رو جدا کنن

m: بسه! 

a: مرینت! 

m: من هیچ کدوم تون رو دوست ندارم الان هم برین گمشین 

f: ولی

m: هرچی زود تر بهتر 

a: من نمیرم 

مرینت آروم آروم اومد جلو: دیگه نمیخوام ببینمت 

a: من میخوام ببینمت اونم هر روز 

مرینت زد توی دهنم خیلی جا خوردم و اشکم در اومد 

m: پسره ی عوضی فقط برو 

a: . . . 

عه تمومید میدونم کوتاه بود ولی وقت نداشتم 😐