روزی که عشق به دنیا آمد ❤️ و مرد 🖤 p8
من دوباره اومدم برو ادامه مطلب 👇🏻👇🏻 این پارت آدرین ..........👻👻
سلام 👋🏻😁😜
بریم برای رمان ✍🏻😉
مرینت #
صبح شد بیدار شدم 🥱🥱
رفتم صبحونه درست کردم رفتم سمت آدرین
م : هی تنبل بیدار شو
آ : باشه 5دیقه دیگه میام
صبر کردم نیم ساعت گذشت ولی هنوز بیدار نشد
رفتم داخل اتاق دیدم هنوز خوابه 😳😑
یه پالش برداشتم پرت کردم سمتش از تخت افتاد پایین😰
م : آدرین ... آ ... آ... آدرین شوخی نکن
.
.
.
.
.
.
.
.
رفتم روی تخت که یهو ادرین اومد بالا و بالشت رو پرت کرد سمتم
م : باشه خودت شروع کردی 😡
و شروع کردیم به جنگ بالشتی خیلی خوش می گذشت
بعد رفتیم صبحونه خوردیم
صدای زنگ اومد
م : من میرم 😊
آ : باشه ⭐💫
رفتم پشت چی بود نامه ها رو گرفتم 3تا مال من بود و 2 تا مال آدرین یکی از نامه هام عجیب بود برداشتمش نوشته بود سیاه پوش 😰😰😰😱
سریع نامه رو دادم به ادرین
م : این از طرف سیاه پوشه
آ : چییییییییییییی 😧😧😧 (آروم بابا چته )
بازش کرد
🗯️: من شما رو به مبارزه دعوت میکنم یه مسابقه همراه با شرت بندی توی منطقه ی ممنوعه ی 4 A زمان مسابقه 2هفته بعد ساعت 1 شب 🌃 اونجا میبینمتون بازنده ها 😈😈😈😈راستی مسابقه با پاور هاید انجام می شد
م : خوب پاور هاید خوبه کارمون رو آسون میکنه
( در مورد پاور هاید توی پارت ده توضیح میدم )
آ : بدیش اینه کی رو نامه عصر انگشتش نیست 😮💨
م : راستی برات نامه اومده
بعد اون دوتا نامه رو بهش دادم چند دقیقه بعد آدرین با گریه و زاری اومد 😧
م : چی شده ؟
آ : کاگامی..... کاگامی مرد 🖤😭😭
م : متاسفم 😢 یعنی لوکا هم
آ : آره لوکا ممکنه بمیره 😢
3 روز بعد
آدرین #
الان داریم سخت تمرین میکنیم ولی هر روز که میگذره
لبای مرینت عاشق ترم میکنه 👄 اونا خیلی خیلی وسوسم میکنن اما .......
خوب این پار تموم شد
بنظرتون منحرف بزارم ؟ 🤨
1 _ بزار
2 _ نزار
اما برای پارت ده خیلی خلیلی منتظر باشید
برای پارت بعد ۲۵ لایک و 20کامنت
(راستی اگه قسمتی از رومان رو نخوندی تو چستجو بزن (روزی که )بقیه شو ننویس خودش تمام پارت ها رو میاره)
بای 💋❣️🫰🏻