💙Blue eyes 18💙
خب قراره جرررر بقولید 🙂 آماده؟ 😐 شروع!
مرینت ♡
m: من . . .
دستم رو گرفت
m: نمیدونم
a: چ چرا
m: باید فکر کنم
a: خب . . . باشه
دستم رو ول کرد و منم فرار کردم دنبال الیا دیدمش که با نینو پشت ستون قایم شدن
m: پدسگگگگگ اگه جرت ندم مرینت نیستمممم کارت شده دید زدن مردم، هااااااا
a: گوههههههه خوردممممممممم
m: نینووووو به خدمت تو هم میرسم
n: ما قصدمون کمک بوده مرینت
m: چه کمکی!؟
n: تو ادرین رو دوست داری وگرنه نمیبوسیدیش
سرخ شدم: من مست بودم! حالم بد بود!
n: پس چرا سرخ شدی!؟
m: خب باشه من تسلیمم ولی میترسم بهش بگم!
a: میخوای من بهش بگم؟
m: تو یکی ببند
n: نه نمیشه خودش باید بگه
m: هوففف نه!
n: چرا، ببینش
m: چیو؟
a: ادرین رو
برگشتم و نگاهش کردم روی صندلی نشسته بود و دستش رو زیر چونش گذاشته بود و به یک جای نامعلوم نگاه میکرد
n: قلبش رو بدجوری شکستی . . .
m: من؟
a: بله تو، برو عذرخواهی کن
m: اما من . . . خجالت میکشم
n: نکش
m: باشه میخواستم برم پیش ادرین که . . .
لایلا ✷
دیدم که ادرین تنها روی صندلی نشسته و ناراحته رفتم پیشش نشستم
L: اخی، عزیزم چیشده؟
a: لایلا برو الان حوصلتو ندارم
L: تا نگی چیشده نمیرم!
ادرین اهی کشید: بعدش قول میدی بری و دیگه نیای پیشم!؟
اخم کردم: آره
a: من عاشق شدم عاشق کسی که منو نمیخواد
L: کی!؟
نکنه منظورش منم؟ وای خداااا
a: مرینت
L: چی!؟ شوخی میکنی؟
a: مشکلی هست؟
L: اون دخترک یتیم لیاقت تو رو نداره
ادرین عصبانی بلند شد و داد زد: حواست باشه چه زری میزنی!نکنه فکر کردیبه جای مرینت ترو انتخاب میکنم!؟ به تو چه! از جلوی چشمام دور شو!
L: اما . . .
a: برو!
کل مدرسه به ما نگاه میکردن از خجالت و عصبانیت سرخ شده بودم
L: بدون یک احمقی که عاشق اون دختر هرزه شده
a: برو گمشو! به تو ربطی نداره من کیرو دوست دارم!
L: خداحافظ
غرورم له شده بود همه درموردم زیرلب پچ پچ میکردن
یکدفعه مرینت رو دیدم که دستش روی دهنش بود و داشت گریه میکرد رفتم سمتش
L: دختره دیوونه حواست رو جمع کن
m: ل لایلا
L: از فرصتی که بهت دادم خوب استفاده کن
m: . . .
تو دلم هزار تا فحش دادم و رفتم دفتر بهداشت و گفتم حالم خوب نیست
منو فرستادن خونه
مرینت ♡
باورم نمیشد ادرین به خاطر من با لایلا اونجوری حرف زده بود از خوشحالی گریه میکردم که لایلا اومد سکتم و چند تا چرت و پرت گفت و رفت
داشتم به ادرین نگاه میکردم که اون هم به چشمام نگاه کرد نتونستم خودم رو نگه دارم دویدم توی بغلش
m: ببخشید ادرین ببخشید منم دوستت دارم!
a: م مر مرینت جدی میگی!؟
m: بله
دست هاش رو دور کمرم محکم کرد و بغلم کرد
چند دقیقه بعد زنگ رو زدن کل بچه ها هنگ کرده بودن که چیشد میدونستم خیلی از دخترا ادرین رو مبخوان و با من لج میکنن از جمله لایلا رفتیم داخل کلاس و نشستیم
m: اها راستی! امروز کجا بریم؟
a: منظورت اینه که . . . قرار بزاریم؟
m: ن نه! واسه تحقیق
a: نظرت چیه که بریم پارک؟
m: خوبه . . .
a: عالی
بقیه بچه ها هم تحقیق هارو تحویل دادن اخرای کلاس ادرین دستم رو گرفت و بهم لبخند زد منم لبخند زدم کلاس تموم شد خداحافظی کردم و رفتم خونه و چندتا کاغذ و مداد برداشتم و گذاشتم توی کیفم واسه عصر یه ساندویچ کالباس درست کردم و خوردم برای گوشیم پیامک اومد برداشتمش و پیام رو باز کردم:
-سلام دخترم
وا حتما اشتباه پیام داده
+سلام ببخشید شما؟
-شما مرینت دوپن چنگ نیستی؟
+چرا خودمم
-وای خدارو شکرت! خوبی!؟ کجا زندگی میکنی؟
+شما کی باشین؟
-مرینت عزیزم کاشکی باور کنی
+چیرو؟
-من . . .