به زودی میفهمم p7 ( بدون گذرواژه )
پارت اغازین
هایی گایز برین ادامه
بچه ها حالم خیلی بده ولی با این حال دلم نیومد پارت ندم برین سراغ رمان
نکته : این پارت شامل کلمات غیر ادبی هست
********************************
بعد نهار از زبون مرینت
ساعت ۳ بود میدونستم که ادرین ۳ و نیم از شرکت میره خونه پس هنوز وقت دارم داخل شرکتش ببینمش .
+ خب با اجازتون من برگردم خونمون .
_ خونت امن نیست .
+ الان یک روز گذشته تقریبا مطمئنن اون بحث تموم شده .
× باشه عزیزدلم مراقب خودت باش .
+ ممنونم لطف دارید . خدانگهدار
از زبون لوکا ( این سکانس جز رمان نیست بلکه فقط میخوام بخندونمتون )
× لوکا این دختره کی بودد هااااا؟
_ گفتم که مامان یک دختر که نیاز به کمک داشت .
× تو گفتی و من باور کردم وایی چه عروس گلی بود .
_ ماماننننن
× عه چته .
_ گفتم که اون یک دختر بود که به کمک نیاز داشت همین و بس .
× خیلی دست و پا دار بود روزا میتونه بیاد خونه دوتاییی بشینیم پشت سرت غیبت کنیم وایییی چه رویایی .
_ مممممممماااااااااااااااااممممممممماااااااااااااانننننننننننننننن
× چیه کوفت و مامان ، ولی خداییی خوشگل بودا
_ مامان😐
× باشه بابا
از زبون مرینت
تاکسی گرفتم رفتم شرکت ادرین . + سلام عزیزم میخواستم برم اتاق ادرین .
÷ روز بخیر ببخشید من اجازه ندارم کسی رو بدون اجازه داخل اتاق ادری جون راه بدم .
+ تو به چه جرعتی به نامزد اینده من میگی ادری جون ها ؟!
÷ گلم شما به چه جرعتی تو شرکت داد و بی داد میکنی مجبورم نکن به نگهبانا بگم بیان
+ دختره ی هر* زه منو با نگهبانا میترسونه چه غلطا !
÷ فشار نخور عزیز یک وقت پ* اره نشی .
بدون اینکه پشت سرمو نگاه کنم به سمت اتاق ادرین رفتم وقتی در رو باز کردم چیزی رو دیدم ک..کک..ک کههه
********^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
عه تمومید .
دوستان تازه رمان شروع شده پس دنبال کنید .
۳۰ تا لایک و ۲۰ تا کامنت .❤👌
راستی حدس بزنین مرینت چی دیده
باییی