معجزه عشق بین منو تو13p

Mahshid Mahshid Mahshid · 1402/06/01 12:57 · خواندن 2 دقیقه

بپر ادامه......


____________________________________________
که دیدم آدرین دست منو گرفت و گفت
بریم بستنی بخوریم؟ 
منم گفتم باشه بریم ، فقط آدرین تو چرا 
دست من رو گرفتی؟؟؟
اونم گفت.......
____________________________________________
عه تمومید ببخشید کم بود😞تا پارت بعد بای❤️
____________________________________________
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خب گفتم اندکی اذیت کنیم (شوخی کردم تموم نشده😂)
____________________________________________
راست میگی من چرا باید دست تورو بگیرم تو که
عاشقم نیستی فقط منم که عاشق تو هستم بگو
ببینم لوکا چی لوکا عاشق توعه ؟؟
منم گفتم  من هنوز احساسم رو نسبت به لوکا
نگفتم ولی به زودی میگم 
که آدرین حرفم رو قطع کرد و گفت لطفاً
من چی ؟اگه تو با اون بری پس من چیکار کنم؟
منم گفتم ببین آدرین......... هیچی برو بشین 
بهت میگم رفتیم باهم رویه نیمکت نشستیم 
و گفت بگو چی میخواستی بگی بگو تا جونم
به لب نرسیده منم گفتم باشه ، من از رفتار
های لوکا من یه چیزایی فهمیدم....
اونم گفت چی فهمیدی.....منم گفتم بزار
حرف بزنم گفت ببخشید یکم هول شدم
منم گفتم باش یه چیزایی فهمیدم که
انگار اون اصلا عاشق من نیست بلکه
منو فقط به چشم یه دوست میبینه
و شاید اون یه دختر دیگه رو دوست
داره و من اگه احساسم رو نسبت بهش
بگم اونم بگه که عاشق یه دختر دیگه
هست که آدرین گفت یعنی اون اگه
نخواد بانو باشه پس تو برمی‌گردی 
پیش من؟؟منم گفتم آدرین اون رو که
تو کتاب خونه بغلم کردی رو یادته اونم
گفت، آره چطور گفتم اون موقع که من 
تو بغلت بود احساس کردم که من دارم
عاشقت میشیم ، آدرین هم گفت اگه 
احساس کردی داری عاشقم میشی پس 
چرا همون جا تو بغلم نموندی تا از ،
احساست مطمعن شی؟؟ منم گفتم من
او لحظه یهو یاد لوکا افتادم و سریع 
از بغلت اومدم بیرون داشتم باهاش
حرف میزدم که یهو دیدم............
______________________________________________
خب این پارتم تمومید... تا پارت بعد ۵ تا لایک و ۵تا کامنت
می‌خوام.......ببخشد که دیر پارت دادم سرم خیلی شلوغ بود
💙💙 تا پارت بعد بای👋