💙Blue eyes 14💙
خ سلام چرا منو نگا میکنی برو ادامه کارت دارم 🤨
مرینت ☆
خانوم بوستیه حرف زد و حرف زد ولی من هیچ کدوم از حرفاشو گوش نکردم این سوال تو ذهنم بود: ادرین خوبه؟
به خودم اومدم اصن به من چه!
B: مرینت؟
m: هوم بله خانم!؟
B: شنیدی چی گفتم؟
m: راستش نه خانوم حالم خوب نیست
B: میخوای بری خونه؟
m: نه ممنون
B: میدونی ادرین چرا نیومده؟
m: ن نه . . .
B: باشه امروز به پدرش زنگ میزنم
ادرین ♡
نمیتونستم از تخت بیرون برم روز اول روز دوم سووم . . .
تا یک هفته مدرسه نرفتم نمیتونستم مرینت رو ببینم
G: ادرین؟ میتونم بیام تو؟
خودمو زیر پتو مچاله کردم شکمم قار قور کرد از همون شب هیچی نخورده بودم
a: بله بیا داخل بابا
اومد و روی تختم نشست
g: نمیخوای بهم بگی چیشده؟
a: نه
g: باشه
چند دقیقه حرفی نزدیم
g: فردا باید بری مدرسه
a: چرا؟
g: معلمت زنگ زد گفت فردا تحقیق رو باید ارائه بدین
a: اههه الان تحقیقی دارم که ارائه بدم؟
g: دادم لوکا برات بنویسه
a: نههههههههه
g: صدای شکمت میاد پاشو بیا صبحونه بخور بعدم تحقیق رو بهت میدم
a: باشه ممنون
رفتم صبحونه خوردم و از بابام تحقیق هفت صفحه ای رو گرفتم
a: وای اول خودم میخونمش
g: باشه
و بعد . . .