شروعی دوباره P2
سلام رفقا مرسی برای لایکاتون
حالا آمده باشین که پارت۲ رو شروع کنیم😗
خب داستان تا جایی پیش رفت که مرینت به لیدی باگ تبدیل شد تا با اون ابر شرور بجنگه
ادامه داستان:
-آرههه ابر قهرمان ها به صحنه برمیگردن هوووو!!!
صبر کن چی این افتضاحه یه ابر شرور اینجاست و پاریس تو خطره باید به جای لیدی باگ اسم خودمو بزارم لیدی بدبخته مثلا باید برم و برای شو بهاره آماده شم قرارم با آدرین چی میشه و ...
- هو هووو گربه بامزه برگشته
-گربه سیاه؟
-میووو مای لیدی خیلی وقته ندیدمت
- منم همینطور چه خوب شد دیدمت پس بریم که حساب این ابر شرور رو برسیم
- صبر کن نمیخوای بگی جذاب تر شدم؟
رفتن تا با اون شرور مبارزه کننن
۲۰ دقیقه بعد:
- خداحافظ پروانه کوچولو (واقعا این جمله رو چندبار شنیدیم😅)
میراکلس لیدی باگ
بعد شکست ابر شرور آکوما های زیادی به شکل یه صورت بالای برج ایفل نمایان شد(مثل قسمت اول) و بعد شروع کرد به صحبت کردن
- مردم پاریس من وایلت هستم کفشدوزک و کت نوار بهتون دروغ گفتن پاریس در خطره اما فقط با میراکلساشون این مشکل برطرف میشه
و بعد ناپدید شد. همه در شک بودن اما مردم میدونستن که لیدی باگ این وضعیت رو درست میکنه و ازش حمایت میکردن
پیشی سیاه: نگران نباش مای لیدی ما اونم شکست میدیم من دیگه باید برم به امید دیدار
و بعد رفت ماری کمی میترسید ولی دستاشو مشت کردو گفت:
- شاید تا پیروزی خیلی مونده باشه ولی من از شروعی دوباره نمی ترسم
بچه ها فکر کنم یه هفته رمان تموم شه با این سرعتی که من پارت میدم😅
برای پارت بعدی لاکاتون برسونین به ۱۰ تا پارت ۳ رو بزارم💙💙
کامنت فراموش نشه خوشحال میشم نظرتون درباره ی رمانم بدونم🥰
بابای