کارآگاهان عاشق😈🩷 پارت ۳
سرخم نکنین نا برین ادامه ی مطلب
#مرینت
بلید میرفتیم تا بگیریمش هر کس که تلاش می کرد جلوش را بگیره
🔫🔫🧨
پس باید می گرفتینش یا شوک می شدیم
رفتیم تا ته ولی نبود آدرین یه رد روغنی پیدا کرده بود که با کمی خون مخلوط بود
🩶باید این رد را دنبال کنیم شاید پرونده را ببندیم
دنبالش رفتیم و بعد رد استوپ شد
🧡حتما سوار ماشین شده
من:پس ما هم سوار میشیم
به مدیر زویی زنگ زدم
این صندوق خانوم لی هست پیغام بزارید
جواب نمی داد دوباره زنگ زدم بازم جواب نداد
دوباره ولی هی می رفت رو پیغام گیر
من:جواب نمیده
🧡منم نمی تونم بهش زنگ بزنم
من:یعنی مشغول چه کاریه ؟!
🩶نمی دونم ولی احتمالا ماشین مال خودشه
من:حالا چیکار کنیم صبر کنیم یکی دیگه بمیره 😑😱؟!!
🧡نمیدونم out of idea
احساس هممون 😑🤕😮💨
من:نمیزاریم در بره دنبالم بیاین
سوار موتور شدیم و با نهایت سرعت رفتیم اما نمیدونستیم که خودمونم داریم خلاف انجام میدیم
🩶چراغ قرمزه
من:مهم نیست برا امنیت خودمونه
از چراغ رد شدم ولی آدری و آلی اونجا موندن یهو دیدم یه گله پلیس پشت سرم هستن سرعت زو دو برابر کرد و رفتم یه گوشه قایم شم
😱
دوباره اون رد را دیدم 😱
دنبالش کردم که ........
اوا تمومید 😑😑😑
لایک و کامنت بالای ۱۱ تا لطفا 💬🩷