وبلاگ لیدی باگ

ادامه مطلب 👇👇

از زبان آدرین 
ساعت 7:00 
باصدایی آلارم گوشی از خواب بیدار شدم بلند شدم رفتم باشگاه تمرین کردم بعد از یک ساعت رفتم دوش گرفتم و رفتم صبحانه خوردم که گوشیم زنگ خورد که یادم افتاد که ساعت 10:00  با خانم سابین  دوپن چنگ مسابقه دارم پس فکر کنم برای همین زنگ زده 
مکالمه آدرین با خانم دوپن چنگ(سابین)

آدرین : سلام خانم دوپن

سابین : سلام آقای آگراست قرارمون که یادت نرفته جا که نزدی درسته

آدرین : نه احساس می کنم که شما جا زدین ...

.............................................................
از زبان راوی 
بعد از کلی کوری خونی ساعت نزدیک به 9:00 رسید و آدرین رفت که آماده بشه و یه کت شلوار مشکی پوشیده وسوار ماشین (خودتون بگید) شد و به طرف آدرس رفت بعد از 45دقیقه به مقصد رسید.

............................................................

سابین قیمت پیشنهادی برای قمار چقدر ؟؟

آدرین با کمی مکث گفت: 10میلیون یورو

سابین :چچچییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی خیلی زیاد هست

آدرین : نکنه که جا زدید (با پز خنده) ولی اگر شما بردید من به شما 10میلیون یورو  میدم  

سابین : نه جا نزدم ولی باشه

بعد از بازی کردن 
(به جان شما به جان خودم نمی خواهم دنیا نباشه نمی دونم چه جوری قمار بازی می کنند)
....................................…………………………
از زبان راوی

آدرین برد 
وچون مادر مرینت (مثل من آه در بساط نداشت) و وقتی که آدرین شنید بهش گفت که باید بری زندان سابین به آدرین گفت ک بزار به دخترم زنگ بزنم و بهش بگم و آدرین گفت باشه و به مرینت زنگ زد و وقتی که به مرینت گفت مرینت خشکش زده

خوب تا همینجا کافی 
چون خیلی استقبال کردین  
برای پارت بعدی 

15تا لایک 10 کامنت