باگ یا عشق 💜F1 P1
برید ادامه
راستی پارتام کوتاه شده
-------------------------------------------------
مرینت
با دیدنش خشک شدم باورم نمیشد
میخواین با م...نن چیکار کنین
یارو :(خب چیکار کنم یاروعه دیگه)شاید بکشیمتو برای اربابمون قربانی کنیم و گوشتت رو توی اون دیگ بندازیم تا بتونیم زندش کنیم
-چ........ییییی!
یارو :یا شایدم اممممم نگهت داریم و زن ارباب شی
-بازم چ......ییی!
(داداش من ریدج تو داستان خنده دارش میکنم دست خودم نیس)
من نمیخوام ولم کن توروخدا لوکا ولم کن
(حالا فهمیدید یارو کیع)
لوکا :شایدم همون اولی خوب باشه نمیدونم بریم بیرون .............. بچه ها مراسم رو شروع کنید
مرینت
وقتی اینو گفت هنه کلاه هاشونو دادن عقب با دیدنشون از جا پریدم اونا همه بچه های دبیرستانم بودن بجز الیا و نینو دلم میخواست رز و نینو و الیا و ادرین و بقیه بچه های دانشگاه سازمان بودن ولی هیچکدوم هیچ خبری ازم نداشتن .
-------▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎~~~~~~~~~~~--------
ادرین
همه بچه ها سعی میکردن رد مری رو بگیرن و بریم پیشش که رز گفت پیدا کرده همه سریع راه افتادیم
مرینت
اونا داشتن یه چیزایی میگفتن ولی قابل مفهوم نبود همینحوری داشتن میگفتن که در باز شد یهوووو
.........
ایسگا کردم
تمومید 😐
جای حساسی بودا 😌
همینجور بمونید تا پارت بعد 😌
بایییییی🖤