معجزه ی عشق ♥️24p
برید ادامه ی مطلب ❤️🔥
-)بیا بریم کافه برات توضیح میدم قضیش مفصله...
سوار ماشین آدرین شدم و رفتم عقب نشستم
-)چرا نمیای جلو بشینی؟
+)پیش تو؟؟؟ آقای آگرست من با شما نسبتی ندارم که بخوام پیشت بشینم
-) صبر کن برات توضیح میدم!!!!!!!
اینو با لحنی گفت که احساس کردم عصبانیه و همینطور تحت فشار برای همین دیگه حرفی نزدم!
رسیدیم کافی شاپ و رفتیم رو صندلی نشستیم و آدرین دوتا کاپوچینو سفارش داد
+) توضیح بده میشنوم
-)لایلا با جون تو منو تهدید کرده و گفته اگه بهت نزدیک بشم تورو میکشه....
یک قطره اشک از چشماش سرازیر شد.
-)گفت تنها راه اینکه به تو آسیب نزنه اینه که باهاش ازدواج کنم.............(فریاد)
+)چییی تو میخواهی واقعا اینکارو بکنی؟؟
من اینو نمیخوام ترجیح میدم بمیرم تا تو با اون ازدواج کنی.....
از جام بلند شدم و رفتم .....
-)مرینت صبر کن من یه راه حل دارم
+)چی؟ اینکه میخواهی باهاش ازدواج کنی ؟؟؟
-)نوچ... برات بادیگارد میگیرم
+)تا کی؟!
-)تا زمانی که باهات ازدواج کنم اونجوری دیگه نمیتونه کاری کنه.
+)پدرم به ازدواج ما راضی نیست...
-)اون دیگه با خودته باید پدرتو راضی کنی......
شرط پارت بعد:۴۰ کامنت♥️🤌
بنظرتون مرینت و آدرین بهم میرسن؟!❌💔