وبلاگ لیدی باگ

 Part#13

ادرین:مرینت تو...
کاگامی:عشقم من امدم!!!
#مرینت
داشتم سمت ادرین  که ادرس داده بود میرفتم
که دیدم اون کاگامی ادرینو بغل کرده و داشتم از دور میدیدمشون

#ادرین
ادرین:بهم میشه نچسبی کاگامی
کاگامی:ولی این همه راه رو از پاریس تا اینجا امدم عشقم
‌.
سرمو برگردوندم که دیگه حرفای مزخرفشو نشنوم که با دیدن مرینت خشک شدم
ادرین:نه نه
تا خواستم برم سمتش درو محکم کوبید و رفت
کاگامیو بست زدم رفتم دنبالش

ادرین:مرینت وایسا!!!
مرینت:چته چیکارم داری منو کشوندی که نشونم بدی اگرم ازدواج کنیم تو از من متنفر و عاشق کاگامی هستی
ادرین:نه اینطور نیست
مرینت:تو تغییر نکردی!
 

(مرینت به اون زمانی اشاره میکنه که ادرین بهش خیانت کرد)
ادرین: حتی خودمم نمیدونستم که میاد
مرینت:توقع داری باور کنم مگه همیشه مجبوری راستشو بگی؟ یادت میاد این حرفو؟
ادرین:.........

#ادرین
واقعا نمیدونم چطوری این اتفاق افتاد اون کاگامی گند زد به همه ی نقشه هام !

#فلش_بک
منشی:اقا نقشتون چیه خانم دوپن چنگ یه خطر جدی برامون محسوب میشه
ادرین:باید دوباره مرینتو عاشق خودم کنم تا بتونم کنار خودم نگهش دارم
منشی:ولی چطوری؟
ادرین:جوری رفتار میکنم که عاشقش شدم تا تو دامم بیوفته
منشی:ولی بنظرتون خانم دوپن چنگ بازم گول میخوره؟
ادرین:اونشو بسپار به من
#حال
#ادرین
باید کاری میکردم که مرینت باور کنه عاشقشم
یه فکری زد به سرم
ادرین:صبر کن(گرفتن دست مرینت)
مرینت:ولم کن
.
یهو مرینت به اغوش کشیدم
ادرین:خیلی وقته این عطرو حس نکردم
مرینت:.........
ادرین:من پشیمونم و تازه فهمیدم چقدر عاشقتم
(بوسه روی پیشونی مرینت)
مرینت:ولم کن دروغگو!
ادرین: عشق من به تو فقط از روی صداقت  و وفاداری هست میتونی اینو از توی چشمام عشقتو ببینی
مرینت:......
ادرین:من بهت اعتراف کردم که عاشقتم و هرجوری شده تورو مال خودم میکنم پس تا فردا جواب بده!
مرینت....باشه...پس ولم کن
ادرین:اوکی..
مرینت:بدون خدافظی زدم به چاک
ادرین:بای
#مرینت
واقعا باورم نمیشد ادرین اگرست همچین کاری کرد واقعا انتظارشو نداشتم ....من باید این بازیو تموم کنم! 
.
زنگ زدن........
مرینت:بازی تمونه من ادامه نمیدم دیگه!
ناشناس:یعنی چی مرینت میفهمی چی میگی
تو بخاطر این انتقام۵سال زحمت کشیدی ما باهم توافق کردیم
مرینت:ادرین بهم اعتراف کرد پشیمونه و عاشقم شده من میخوام زندگی کنم میفهمی!
ناشناس:ببین مرینت این کار...الو...الو مرینت!
.
من واقعا میخواستم در کنار ادرین باشم هرطور که شده من هرکاری کنم حسم به ادرین عوض نمیشه

.

.

.#فردا

#ادرین
داشتم به پرونده ها میرسیدم که گوشیم زنگ خورد....
مرینت:الو ...سلام 
ادرین:الو...سلام خوبی
مرینت:من خوبم ....من تصمیمو گرفتم کنار ساحل نیم ساعت دیگه حاضر باش
ادرین:اوک....باش
مرینت:....

قطع کرد بدون خدافظی
.
۳۰دقیقه بعد
#ساحل
#ادرین
ادرین:سلام چطوری
مرینت:خوبم بیا بشین
ادرین:خب تصمیمتو بگو
مرینت:من باهات ازدواج میکنم
ادرین:چییی واقعا
مرینت:اوهوم
ادرین:بیا اینجا نفسم(بغل کردن)
مرینت:ولی به یک شرط
ادرین:هر شرطی تو بگی 
مرینت:...........

کاگامیو .......بنداز ......زندان!
ادرین:وات؟
مرینت: همین که گفتم اگه عاشقم باشی باید بتونی اینکارو بکنی نه؟
ادرین:...........

ببخشید دیر دادم امید وارم لذت ببرید قول میدم فردا بازم بدم