رمان خوناشام من p1

★𝐑𝐨𝐬𝐞★ ★𝐑𝐨𝐬𝐞★ ★𝐑𝐨𝐬𝐞★ · 1402/05/22 18:22 · خواندن 1 دقیقه

سلام بچه ها اولین رمانمه که نوشتم امیدوارم خوشتون بیاد خب 

برو ادامه 👇🏻

ته: امیدوارم ببینم اون ادم چجوریه

ته ماشینو پارک کرد و به باری که دوستش دعوت کرده بود رفت 

ته: یونگی؟ 

یونگی: اوه اومدی؟ 

ته اون ادمی که خون لذیذی داره کجاست امادس

یونگی: آره

یونگی به منشیش اشاره ای کرد و گفت دخترو بیارن

ته: اینه؟ 

یونگی:اره دیگه

ته: ویو

واقعا دختر خوشگلی بود ولی اگه خونشو بخورم میمیرم! 

ولی اشکال نداره ازون خوب تراشم هست

ته واقعا بهترین دوستمی یونگی

یونگی:(لبخند لثه ای) همچنین

ته: خب من رفتم منشی دختره رو بیارین

مین سو: من.. من کجام اینجا خیلی تاریکه ولم کنین عوضیااا

منشی ساکت باش وگرنه تکه بزرگت گوشته 

مین سو اروم گرفت 

مین سو: ویو

این صدای بم وهات مال کی بود که گفت دختره رو بیارین؟ روش کراش زدممم هعی

رسیدن به خونه*

ته: چشماشونو باز کنید

مین سو ولم کنین

چشمای مین سو رو باز کردن

ته چ.... چی مین سو؟؟

مین سو ت.... ته...تهیونگ

ته رفت بغلش کرد

ته من واقعا نمیدونستم تویی مین سو منو ببخش

مین سو: باشه ولی اگه من یه دختر دیگه بودم میخواستی چیکار کنی؟ 

................ عه تموم شد 

تا پارت بعد بای بایی  

اگه خوش اومد لایک کن ❤😎