
رمان جنگ بین دو قلمرو p4

از اونجایی که لایکا و کامنت ها ۵ تا شد پارت ۴ رو هم میزارم بریم ادامه.
من از خونم و اون از موهاش برای متحد شدن استفاده کرد. ولی ما نتونستیم ما شکست خوردیم متحد شدن دو دشمن خیلی سخته. نمیدونستیم چی کار کنیم من به جک گفتم باید یه راهی پیدا کنیم که به قلمرو ها مون بریم.
÷دولیا من نمیدونم باید چیکار کنم دولیا ببین بهتره همین جا بمونیم..
حرفشو قطع کردم و گفتم
+نه جک من باید برم پیش خانوادم من نمیتونم اینجا دووم بیارم.
÷پس چجور تا حالا دووم اوردی؟
+من نمیدونستم خانواده ای دارم که منتظرمه.
÷دولیا پی بیا یه بار دیگه امتحان کنیم.
ما دوباره سعی به متحد شدن کردیم وقتی داشتیم امتحان میکردیم دریچه ای بین من و جک درست شد هر دومون خیلی خوشحال شدیم چون دریچه باز شده بود.
ولی وقتی خواستم برم داخل دریچه،درچه من و پرت کرد به سمت دیوار.
÷نه دولیا صب کن این دریچه ی دنیای ما نیست دریچه ی یه دنیای دیگس.
ولی من هیچ کدوم از حرفاشو نشنیدم چون بیهوش شده بودم نمیدونم حتی شاید مرده بودم.
÷دولیا چرا جواب نمیدی.دولیا.
...
÷وای نه دولیا بلند شووو دولیاااا لطفاا بلندد شوو.
ولی فایده نداشت من مرده بودم ولی جک میتونست برع به دنیای خودش.ولی نرفت سعی کرد من و بیدار کنه ولی تلاشش بیهوده بود.
یه پری کوچولو از دریچه ی باز شده اومد بیرون و به جک گفت تنها راهی که میتونی نجاتش بدی اینع که بیا توی دنیای من تا درمان دولیا رو پیدا کنی.
جک قبول کرد و با پری کوچولو رفت تا وارد دونیای اون شد......
خب بچه ها از اونجایی که کرم دارم جای حساسی قط کردم امید وارم دوسش داشته باشید.تا پارت بعد بایی پارت بعد و با ۶ لایک و ۶ کامنت میزارم.