رمان S²P¹¹ : UNKNOWN
خب خب بفرمایید یه پارت خیلی کوتاه !! شمارا با وعده ی پارت بسیار جذاب بعدی و خبر تموم شدن رمان به زودی .. زنده نگه میدارم 😂
انشاءالله اونایی که لایک میکنن آدرین آگرست گیرشون بیاد .. اونایی هم که کامنت میدن هم آدرین آگرست گیرشون بیاد (اگه پسر بودین فرد مورد نظر خودتون رو بزارید جای آدرین )
[فقط روش های لایک و کامنت بیشتر خواستن منو !!😂😂]
" this word
Is my
enemy.."
صدای دخترانه و لطیف آرشیدا از یکی از اتاق ها میآمد ، مرینت مادام نگهبانی و برسی عمارت مسیرش را سمت اتاق کج کرد « واو ، صدات فوق العادست»
پوست گندمگون آرشیدا سرخ شد ، او با خجالت سرش را پایین انداخت « خیلی وقته از خوندن این آهنگ میگذره ، فکر میکردم نمیتونم به خوبی سابق بخونمش »
مرینت در حالی که روی یکی از مبل های اتاق مهمان مینشست و به لکه های روی میز نگاه میکرد لبخندی صمیمی زد « نگران نباش تو آهنگ های RSHi.S رو حتی از خودش هم بهتر میخونی »
_«گمون نگنم کسی بتونه از خودش بهتر باشه »
مرینت لبخند زد و دستمال را بی توجه از روی زمین برداشت و به دوستِ ندیمه اش آرشیدا داد ، ناگهان به خود آمد ، شخصی که او با آن صحبت میکرد یک ندیمه ی زیبا و معمولی نبود ، او یک آیدل معروف و کوچک تر از خودش بود ، مرینت با صدای نرم و دخترانه اش با تعجب پرسید «ت.ت.تو یه آیدلی؟»
آرشیدا لبخند تلخی تحویل مرینت داد و در را بست ، او آرام آرام نزدیک مرینت آمد و زیر گوشش نجوا کرد « ۱۳ ندیمه ی بسیار زیبا اینجل کار میکنن ، دقت کردی به جز ۳ بادیگارد و آقای روانشناس دیگه کسی اینجا مرد نیست ؟
بزار در مورد یه چیزی باهات صحبت کنم
آیدل تازه کار RSHi.S که دو هفته بعد از سومین موسیقی اش ناپدید شد
بازیگر تازه کار و زیبا لوسی گراندل که بعد از ناپدید شدنش از سینما ، بعد از دو روز تو اتاق جراحی زیبایی بینی و بعدش برای همیشه غیب میشه
روبی سرایو ، یه دختر اسپانیایی که برای پروژه ی عکاسی به فرانسه میاد و دیگه هیچ وقت رنگ آزادی رو نمیبینه
مرینت بهت گفته بودم ، بهت گفته بودم فیلیکس سزار یه هیولاست !!»
موهای بدن مرینت شروع به شیخ شدن کرد ، او با ترس به آینه ی عمق چشمان یاسی رنگِ دوستش خیره ماند و تصویر خودش را نگاه کرد
مرینت داشت چه کار میکرد ؟
─────────• · · · ⌞🌻⌝ · · · •─────────
درسته کوتاه بود ولی پارت پارته دیگه 😅
لایک
کامنت
مرحبا به اونایی که لایک و کامنت میدن