شروعی جدید در زندگی

🍉 watermelon 🍉 🍉 watermelon 🍉 🍉 watermelon 🍉 · 1402/05/22 03:01 · خواندن 1 دقیقه

پارت بعدی 

میدونم دیر شد ببخشید

از زبون راوی: 

مرینت خوابید و ادرین رفت سمتش و پتو انداخت روش مرینت از سرما میلرزید چون سیستم سرمایشی رو زیاد کرده بود. 

 

از زبون مرینت: 

صب شد پاشدم صورتمو شستم یا خدا ساعت 9:00

ما ساعت 10:30 باید اونجا باشیم سریع رفتم پایین و صبحونه خوردم ادرین هنوز خواب بود رفتم بیدارش کردم اونم با عجله رفت صبحونه خورد و رف حاضر بشه منم رفتم حاضر شدم /اخر پست مدل مو و لباس مرینت هستش ادرینم یه شلوارک مشکی با یه تیسرت سفید پوشیده /

رفتم پایین دیدم ادرینم همزمان  با من اومد از اتاقش بیرون رفتیم سمت ساحل هنوز الیا و نینو نیومده بودن یه عکاس از اونجا داشت رد میشد ادرین صداش کرد 

A, سلام ببخشید میشه از ما عکس بگیرید 

••'بله حتما من الفرد هستم 

A, خوشبختم منم ادرین هستم و این نمازدم مرینته (😮😳) 

  الفرد،خوشبختم خب حالا میخواد عکساتون کنار ماسه باشه یا دریا؟ 

ادرین: دریا بهتره 

یک ساعت بعد،،، 

خسته شدم بخدا انقدر ژست گرفتم ادرینم ول کن نبود بالاخره

الیا نینو اومدن و کنار ساحل قدم زدیمو رفتیم داخل دریا منم کفش هامو در اورده بودم و موج زد و با خودش کفشامو برد... 

 

پایان پارت پارت بعد 12 لایک،11کامنت اگه تا فردا بشه پست بعدی مال فرداست

 

لباس 

مدل مو

دوستتون دارم فعلا بای 🙃🤞🏻🤚🏻