ستاره ی عشق پارت ۴

𝐭𝐚𝐫𝐚𝐯𝐚 𝐭𝐚𝐫𝐚𝐯𝐚 𝐭𝐚𝐫𝐚𝐯𝐚 · 1402/05/21 14:27 · خواندن 2 دقیقه

عیح صلام دایی ممد اومد با ستاره ی عشق میدونم میخواین ام شار رو جر بدین بخاطر ندادن پارت اما بنده خدا اکش مسدود شدع پس من بدبخت ادامش میدم البت مشترکی با یوکی چان

زدم بیرون یهو ی دستمال رو دهنم احساس کردم تا خواستم ببینم کیه بیهوش شدم. دیدم طلبکارا بالا سرم هستن یه جیغ بلند کشیدم که گفتن کسی صداتو نمیشنوه منم اشکام جاری شدن گفتن اگه 100 میلیون دلار بهمون بدی ولت میکنیم منم پول زیادی نداشتم بخاطر همین قبول کردم و گفتم ولم کنید فردا براتون پول میارم و آزادم کردم

توی فکر بودم که چجوری این همه پول رو گیر بیارم که یهو ی فکری به سرم زد میتونم به آدرین بگم و ازش پول بگیرم اما بعدا بهش پس میدم راه افتادم و رفتم خونه ی آدرین و گفتم

_آدرین توروخدا ۱۰۰ دلار بهم بده

+برای چه کاری میخوای

منم قضیه رو بهش توضیح دادم و اون گفت

+باشه بگیر ولی وقتی ۲۷ سالت شد بهم پسش بدی منم قبول ورود و پول رو گرفتم داشتم فکر میکردم که تا ۲۷ سالگیم ی شغلی پیدا میکنم که خوردم به ی پسر پسره خیلی خوشتیپ بود سریع معذرت خواهی کردم و به راهم ادامه دادم ی کاغذ رو دیدم که میگفت برای شیرینی فروشی کارمند نیاز دارن  پدر و  مادرم هم شیرینی پزی داشتن و منم بلد بودم من کاغذ رو کندم و رسیدم خونه به شماره زنگ زدم و بهشون گفتم گفت

+میتونی کارتو از ۵ روز دیگه شروع کنی

خیلی خوشحال بودم رفتم توی آشپز خونه و سه دونه کیک شکلاتی درست کردم ی چایی گذاشتم و رفتن خوردم یادم اومد فردا باید پول طلبکارا رو بدم و با خودم کفتم من که پول رو دارم پس میرم و بهشون میدم و گرفتم خوابیدم  

 

روز بعد دیدم

 

عه تموم شد

برای پارت بعد ۱۹ لایک و ۵۰ کامنت