همیشه عاشقتم (پارت ۹)

다삼🧚‍♀️ 다삼🧚‍♀️ 다삼🧚‍♀️ · 1402/05/20 03:11 · خواندن 2 دقیقه

بدو برو ادامه مطلب👇🏻👇🏻

من:الی میدونی چقدر دوست دارم😁😘 الی: نه بهتره دوسم نداشته باشی برو غذا درست کن😒 منم که دیدم فایده نداره گفتم:اوک رفتم پایین شروع کردم به غذا درست کردن (گفتم اصلا حوصله ندرم یه غذا فکر کنید)غذا آماده شد واو چه بویی😋🤤من:بچه ها غذا آمادست🍽🍷🥘الی: باشه اومدیم🚶‍♀️اومدن پایین منم رفتم و میز رو چیندم🧂🥃🥘👩‍🍳الی:واو چه بویی😍😋🤤من:خوب آماده شد بخوریم💁‍♀️🍽🥣بعدم شروع کردیم به خوردن بعد خوردن غذا میز رو جمع کردیم من:کاتری آمروز نوبت تو هست که ظرف هارو بشوری سمی:نظرتون چیه فیلم ببینیم لورا:خوبه من:خو اول باید کاتری ظرف هارو بشوره نظرتون چیه کمکش کنیم اونجوری زودتر تموم میشه کاتری:آخ جون همه حمله ور شدیم آشپز خونه من رفتم با کاتر(لقب جدید کاترین🤣)ظرف هارو بشورم الی هم رف پفیلا اینا درست کنه سم(و لقب جدید سمی😂)هم رف کمک به الی میز اینا رو بچینه لِری(لقب جدید لورا😐)رف فیلم اینا انتخاب کنه کارا تموم شد رفتیم نشستیم رو کاناپه من:خو لری چه چه ژانری انتخاب کردی لری:اکشن،هیجانی،من:خو الی زیر لب آروم گفت:خدایا امشب خودت رحم کن🤲🏻🙏🏻 و لری فیلم رو گذاشت واقعا فیلم باحالی بود خارجی هم بود داستان دختری بود که باباش خشمشو سر دیگران یعنی اون و مادرش خالی میکرده و اون دختر اون موقعه ۷ سالش بود یروز مامانش نوح اسم دختره رو تو کمد قایم میکنه و خودش میره بیرون و صدا دعوا میاد یه دفعه در کمد باز میشه باباش با چاقو میاد میخواست نوح رو بکشه که پلیس ها رسیدن و با شهادت نوح اون رو به زندان بردن نوح تا ۱۷ سالگیش رو تو پرورشگاه سپری کرد و بعد ۱۷ سال مامانش میاد و نوح رو میبره و مامانش یه با یه مرد دیگه ازدواج کرده اون مرد هم پولداره آقا لیستر و نوح یه برادر ناتنی داره به اسم لوکائس(بی سواد خودت تونید)و لوکائس عاشق نوح میشه نوح هم همینطور و کم کم اون و نوح با هم رابطه پیدا میکنن نوح تنها به یه پارتی میره و اونجا مسابقه ماشین ها هم هس و شیش دوره هس اونجا نوح میبینه که لوکائس با دختره دیگه ای هس و داره.....آره دیگه 

تا کامنت ندید پارت نمیدم اینو فقط دادم تا دسترسی بسته نشه بای