
زندگی پیچیدهp4

برین ادامه مطلب دیگه حوصله ندارم😑👇
دیدم ایان جلومو گرفت و گفت🙁
ایان:کجا تا وقتی زن لوکا نشدی تنهایی جایی نمیری😠🚳
مرینت:کسی نمیتونه واسه من تصمیم بگیره😠👊
ایان:من میتونم😈
مرینت:چی😱😱
(از زبان مرینت)
ایان تو اتاق زندانیم کرد و گفت تا وقتی لوکا نیومده تو اتاقم در قفل میمونه💦🔐منم به آلیا زنگ زدم (مکالمه آلیا و مرینت)
آلیا:دختر کجایی سر کوچه منتظرم🚗
مرینت:نمیتونم بیام 😭😭
آلیا:چته چرا گریه میکنی🥺
مرینت: ایان تو اتاق حبسم کرده تا لوکا بیاد و باهام سک....💦(منحرفا میدونن)
آلیا: فرار کن یجوری😐
مرینت: خودمو میکشم🗡🗡
آلیا:چی مرینت نه ای....
نا آلیا اومد حرفشو تموم کنه اون کسی که نباید میومد اومد.......
برو پایین
عه تموم شد برای پارت بعد ۱۷ لایک و ۱۰ تا کامنت خوب چون پارت بعد حسابی منحرفیه💦😈
بایز