رمان نابودی قلبم p2

۰۰ ۰۰ ۰۰ · 1402/05/18 22:22 · خواندن 1 دقیقه

قرار بود فردا صبح بزارم ولی اللن گذاشتم حالا برو ادامه ی مطلب:^

 -رفتم مغازه و از فروشنده سوال کردم که همچین خانمی ندیدی گفت نه ندیدم! از تعجب و استرس که داشتم نمیتونستم تکون بخورم‌. نکنه اینم نقششه؟؟ نه !اذیتم میکنه ولی نه در این حد!بیخیالل.. میرم پاساژو بگردم اما قبلش بهش زنگ میزنم دیدم گوشیش خاموشه فهمیدم چیزی شده و رفتم دنبالش!
#مرینت
وقتی به هوش اومدم دیدم دست و پام بستست و باز نمیشن ! داشتم سعی مو میکردم که دلم ریخت! ادرینو صدا میزدم که دست از شوخیش برداره! اسمشو فریاد زدم!:ادرینننننن ادریننننن داری اذیتم میکنی نه؟! ببخشید نباید عصبیت میکردم بیا جبرانش کنم! ادرینننت ادرین ادرینننن ا.اد.اد...
دیدم در باز شد و لال شدم یه مرد قد بلند بود ولی نمیشد واضح دید چون تاریک بود! صداش کردم! ادرین؟ اد ادرین؟ خودتی؟ شوخیه دیگه نه؟ بیا ببینم! من عقلمو از دست داده بودم حالا ببا بریم تا جبرانش کنم باشه؟؟ اما اون ادرین من نبودش!... 
× پس اسمش ادرینه؟ ادرین اگرست؟! بلاخره فهمیدم! ارههه! حالا میشم کابوست دوپن چنگ! 
+ چی میگی؟ تو کیهستی؟ بزار برم ! ادریننننننننننن
× نه نه نه ادرین نداریم! ساکت شو تا جرمت بیشتر نشدهه!!
+ک ک کدوم جرم؟؟
× جرم نابود کردن قلب من! تو قلبمو به نابودی کشیدی دوپن چنگ!! حالا اول تو و بعد ادرینت تاوانشو میده!! 
+ داشت میومد نزدیکم و بعدش...

 

 

پارت بعدی رو از دست ندید! راستی ممنونم بخاطر پارت قبلی این پارت ۱۰ لایک‌میخواد:)