دروازه عشق پارت 3
اومدم با شیر و کلوچه و همچنان پارت سه 😂
ادرین: (در ذهن ادرین : بنظرم کت شلوار مشکی جذاب تره 😌) گوشی گابریل: ببببببب گابریل : سلام شهردار : سلام لطفا کلویی رو برای شوی مد انتخاب کنید گابریل : اما پسرم انتخاب میکنه شهردار :اگه کلویی انتخاب نکنی برای پسرت بد میشه گابریل : باشه گابریل : ادرین یه لحظه بیا ادرین : چشم پدر ادرین : پدر بنظرم خانم دوپن گابریل: تو باید خانم بورژوا رو انتخاب کنی ادرین : پدر اما گابریل: دوتاشون رو انتخاب کن یا فقط خانم بورژوا ادرین: رفتم پیشه طراحا و گفتم : دوتاتون انتخاب شدید 🙃 کلویی : خیلی خوشحال بودم که انتخاب شدم (نه تو پارتی داشتی) مرینت : فکر میکردم انتخاب نمیشم ولی وقتی گف دوتاتون از داخل داشتم میترکیدم (عجب ترکیدن مد شده😂 ) ولی نشون ندادم ༻مرینت༺
برگشتم خونه قرار بود فردا بریم خونه اقای اگرست تا کار رو شروع کنیم منیجر: ببخشید یه نفر میخاد ببینتتون مرینت : الان میرم یه نفر : سلام خانم مرینت: سلام شما کاری با من داشتید یه نفر : بچم مریضه پول دارو و دکتر نداریم گفتن شما میتونید کمکم کنید مرینت : وقتی داشت توضیح میداد یاد بچگی های خودم افتادم مرینت: یه لحظه ررفتم تو اتاق و یه مقدار پول اوردم و بهش دادم مرینت : امید وارم بچتون زود خوب شه یه نفر: خیلی ازتون ممنونم ویو فردا صبح ༻ادرین༺
از خواب پاشدم ناتالی: ادرین به یه پارتی دعوت شدید و پدرتون اجازه داده بردید ادرین : پس میرم میرم صبحانه بخورم بعد لباس انتخاب کنم
༻مرینت༺
منیجر : خانم مرینت: بله شما به پارتی دعوت شدید مرینت : باشه چی 😱 حالا چی بپوشم چه مدل ارایش کنم چه کفشی بپوشم و
مشکل دخترا 👆🏻😂
امیدوارم دوست داشته باشید
دوستون دارم😍 😘