𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤 𝐑𝐨𝐬𝐞 +𝟏𝟖
𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟏𝟒❥
𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤 𝐑𝐨𝐬𝐞
𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟏𝟒❥
━━━━━━༺🤍༻ ━━━━━━
:Merinette
موهام رو کنار زدم و دستم رو روی صورتم گذاشتم، طمع خون رو میتونستم توی دهنم حس، کنم، سرم رو لرزون بالا بردم و آروم و لرزون و با ترس گفتم :
_م...من غ..غلط کر
بدون اینکه بزاره حرفم تموم بشه، با لگد پرتم کرد، ضربه ای که بهم زد باعث شد کمرم با پایه مبل بر خورد کنه، جیغی از سر درد کشیدم و چشمام رو بستم و پلک هام رو محکم روی هم فشار دادم.
با سوزش وحشتناکی که روی سرم حس میکردم چشمام رو باز کردم، موهام تو دستاش بود و داشت همینجوری به طرف خودش میکشید، فقط میتونستم جیغ بکشم، جیغ، جیغ و جیغ و جیغ...
در رو باز کرد و پرتم کرد و روی، افتادنه روی تخت باعث شد که درد کمرم چند برابر بشه و دیگه نتونم اشکام رو کنترل کنم، اولش فکر میکردم قراره با کمر بند بزنتم با زندانیم کنه ولی با دیدن وسط پاهاش که سیخ شده، وحشت کل تنم رو برداشت، دستی روی کمربندش کشید و درش آورد و در رو بست و قفلش کرد، به سمتم اومد دستش رو بالا برد که جیغ کشیدم :
_من غلط کردمممممممممممم!
اولین ضربه رو بهم زد و آروم گفت :
_خیلی وقته دلم هوس یه رابطه جنسی لذت بخش کرده.
دومین ضربه رو هم بهم زد.
سومین...
چهارمین...
پنجمین...
ششمین......
تا اینکه بالاخره بیخیال شد، به گوشه ی اتاق رفت و شلوار و پیرهنش رو در آورد و بعدم لباس زیرش رو، با دیدن مردونگی بزرگش دلم ریخت به سمتم اومد و لباسای تقریبا سالمم رو پاره کرد
:Adrien
لباسای پاره شدش رو کاملا پاره کردم و لباس زیر رو هم پاره کردم، کاملا لخت بودیم، ترس داخل چشماش موج میزد و فقط داشت گریه میکرد، به سمتش رفتم و خودم رو روی تخت انداختم، پاهاش رو وسط پاهام گیر انداختم و نگاهی به بدن سفیدش کردم، سرم رو به سمتش بردم شروع به مکیدن بدنش، سینش، شکمش، گلوش کردم تا تحریک بشم، بدن سردش داشت آروم آروم گرم میشد، انگشت وسطم رو وارد واژن.ش کردم که باعث شد جیغ بکشه که با گذاشتن لبم روی لبش صداش رو خفه کردم، اشکای مرواریدیش رو صورتم میریخت، ازش کمی جدا شدم و پارچه های پاره لباسش رو برداشتم و دستاش رو به گوشه ی تخت بستم، به سمت واژن.ش رفتم و آلتم رو واردش کردم که باعث شد جیغ بنفشی بکشه، شروع به بالا و پایین کردن خودم کردم تا ارضا بشم، اشکای زلالش روی ملافه سفید رنگ تخت شر شر میریخت، سرم رو به سمت گوشش دراز کردم و لاله ی گوشش رو گاز آروم گرفتم، شروع به آروم گاز گرفتن گوشش کردم، با احساس ارضا شدن از روش بلند شدم و آبش رو همونجا خالی کردم، با دیدن خون شوک زده شدم، یعنی انقدر وحشیانه رفتار کردم ، دستاش رو آروم باز کردم و به سمت لباسام رفت و اون ها رو پوشیدم، از اتاق خارج شدم و در رو باز گذاشتم...
پایان این پارت.
این داستان ادامه دارد ....✎
♡♡♡♡♡
خب دوستان عزیز امیدوارم از این پارت هم خوشتون اومده باشه، از این پارت به بعد پارت های منحرفانه بیشتر داریم و همینطور صحنه های غمگین و جنجالی
15 لایک تا پارت بعد....