بهترین دوست پارت ۴

Mersana Mersana Mersana · 1402/05/13 16:53 · خواندن 2 دقیقه

سلام با پارت ۴ برگشتم

برید ادامه👇

*ادرین*

تو اتاق نشیمن بودم که مرینت اومد خیلی خوشگل شده بود که مرینت گفت 

مرینت: آم راستی ماشین داری من ماشینمو به مامانم قرض دادم تا به کلاسش برسه

 آدرین: آره من یه ماشین آوردم تا بتونیم بریم

( نگران نباشید گواهینامه داره🤣)

مرینت: اوکی بریم سوار شیم 

من و مرینت رفتیم سوار شدیم و راه افتادیم 

*مرینت*

رفتم پایین ادرین داشت من و نگاه می‌کرد 

خواستم یکم حال و هوا عوض شه گفتم ماشین داره و گفت آره رفتیم سوار شدیم راه افتادیم 

*ادرین*

وقتی رسیدیم ماشین رو پارک کردم 

داخل شهر بازی آلیا و نینو دیدم که دارن میان سمت ما تعجب کردم که اونا اینجا چیکار میکنن اما مرینت زیاد متعجب نشد 

آلیا: سلام بچه ها

نینو: سلام ادرین،مرینت

مرینت: سلام 

منم سلام کردم 

جوری که فقد مرینت بشنوه گفتم 

ادرین: تو میدونستی اونا قراره بیان 

مرینت: یجورایی آلیا ی چیزایی بهم گفته بخاطر همین زیاد تعجب نکردم

*مرینت*

وقتی رسیدیم ادرین ازم پرسید میدونستم اونا قراره بیان من جوابشو دادم

من و آلیا می‌خواستیم بریم ترن هوایی ادرین و نینو هم گفتن میرن پشمک بگیرن وقتی من و آلیا داشتیم میرفتیم سمت ترن هوایی گفت

الیا: مرینت من و نینو دوستای صمیمی شدیم اما هنوز تو بهترین و صمیمی ترین دوستمی 

مرینت: چه جالب من ادرین هم تقریبا همین طور 

بلیط گرفتیم و سوار شدیم 

صدای جیغ خوش هالیمون اینقدر زیاد بود که همه 

میشنیدن 

نینو و ادرین رو از بالا دیدیم فکر کنم اونا هم ما رو دیدن

*ادرین*

داشتین میرفتیم سمت سندلی که پشمک بخوریم صدای جیغ مرینت و آلیا رو شنیدم بالا رو نگاه کردم که داشتن جیغ خوشحالی میکشیدن

وقتی ترن هواییشون تموم شد رفتیم....

 

 

خوب این پارت ۴ 

ببخشید کم دادم 

اگه لایک و کامنت ها زیاد شه سعی میکنم زیاد پارت بدم

فعلا بای